سرمقاله دنیای اقتصاد/ تصمیمگیری در دورهای دشوار
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - دنیای اقتصاد / «تصمیمگیری در دورهای دشوار» عنوان یادداشت روز در روزنامه دنیای اقتصاد به قلم کوروش احمدی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
اعلام ازسرگیری «فشار حداکثری» توسط دونالد ترامپ و تصمیم مقامات ما مبنی بر اینکه حداقل فعلا حاضر به مذاکره با آمریکا نیستند، ایران را وارد دوره جدیدی کرده است که عدمقطعیت از ویژگیهای عمده آن است.
روند اوضاع در این دوره بهدلیل همافزایی عوامل منفی از جهات بسیاری با شرایط در دورههای مختلف در 46سال گذشته متفاوت خواهد بود. «فشار حداکثری» جدید در شرایطی شروع شده که کشور دارای ظرفیتهای متفاوتی در مقایسه با دوره قبلی «فشار حداکثری» است. در دوره قبل، ایران بهتازگی از دوره تقریبا سهساله اجرای برجام با تولید ناخالص داخلی نسبتا بالا خارج شده بود. از آنجا که این دوره میتواند چهارسال به درازا بکشد، مقامات ما در این دوره به صرف انرژی بیشتر برای درک شرایط داخلی و خارجی و تلاشی مضاعف برای اتخاذ تصمیمات درست نیاز خواهند داشت. پیچیدگی و دشواری شرایط تحتتاثیر عوامل عینی و ذهنی متعدد ایجاب میکند که روند تصمیمگیری در این دوره متفاوت با دورههای پیشین باشد.
![]()
در این خصوص نکاتی به شرح زیر قابل ذکر است:
1. یکی از مشکلات تصمیمگیرندگان طی چند دهه گذشته، کم و کیف دسترسی به اخبار و گزارشها و تحلیلهای مستند از منابع مطمئن بوده است. دریافت دادههای خام و تبدیل آن به اطلاعات قابل استفاده برای فهم درست شرایط پیچیده، شناخت روندها و الگوها و ایجاد ارتباط بین امور حائز اهمیت حیاتی است. این روند نوعا طی مراحل مختلف شامل دریافت دادهها، پالودن آنها از دادههای جعلی، فرآوری دادهها و تحلیل دادهها انجام میشود. تجربه نشان میدهد که تصمیمگیرندگان ما همیشه در این حوزه با مشکل مواجه بودهاند. بهعلاوه، در دنیای درهمتنیده و بههمپیوسته امروز مرز میان داخل و خارج بسیار کمرنگ شده و یک مسوول بدون اطلاع و درک مسائل بینالمللی قادر به انجام درست وظایف خود در داخل کشور نیست. آنچه اصطلاحا «مانع زبانی» خوانده میشود، یعنی عدمآشنایی کافی اکثریت مسوولان و اطرافیان آنها با یک زبان خارجی، یکی از موانع مهم بر سر راه دریافت درست دادههای خام و تبدیل آن به دادههای قابل استفاده و قابل اتکاست.
در این چند روزه بهعینه میبینیم که درک درست سیاستهای ترامپ برای مسوولان ما بسیار چالشبرانگیز بوده و همین امر به محافلی در داخل و خارج با اهداف خاص فرصت داده است تا کارزاری برای اشباع ذهن مقامات و مردم با اخبار غلط یا مغالطهآمیز به راه اندازند. اظهارات برخی از مقامات طی روزهای اخیر نشان میدهد که متاسفانه همافزایی منفی «مانع زبانی» و «کارزار تحریف» مانع درک دقیق و درست سیاستهای دولت ترامپ بوده است. در صورت ادامه این مشکل ابتدایی، ممکن است شرط اولیه برای اتخاذ تصمیماتی درست و منطبق با منافع ملی توسط مسوولان فراهم نباشد.
2. داشتن شناختی درست از ترامپ و الگوی تصمیمگیری او و شناخت جامع سیاست داخلی آمریکا، پیششرط اصلی دیگر برای تصمیمگیری درست توسط مسوولان ما در این دوره است. نباید تردید داشت که نقطه عزیمت ترامپ در این چهار سال سیاست داخلی آمریکا و انگیزه اصلی او راضی نگهداشتن پایگاه اجتماعیاش، بهویژه آن 25درصد ذوبشده در او و دغدغه عمدهاش میراثی است که بهجا خواهد گذاشت.
عملکرد پوپولیستی ترامپ و ابعاد نمایشی اقدامات او را نباید از نظر دور داشت. دیگر کشورها با شناخت درست ترامپ توانستهاند در ازای امتیازات شکلی که به او میدهند، امتیازات محتوایی قابل توجهی از او بگیرند. در دور اول، رهبر کرهشمالی طی ملاقاتی با ترامپ امتیازات مهمی بهدست آورد که شامل شناسایی خودش و رژیمش و کاهش تهدید امنیتی و کاهش میزان سختگیری در اعمال تحریمهای آمریکا بود. پس از این ملاقات، ترامپ همواره کیم جونگ اون را دوست خود خطاب میکرد و حتی از اینکه «عاشق هم شدهاند!» سخن میگفت. رهبران کانادا و مکزیک نیز با دادن برخی امتیازات عمدتا شکلی و تغییر نام موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی توانستند این موافقتنامه را نجات دهند. آنها در مقابل به ترامپ فرصت دادند تا در داخل آمریکا مدعی اصلاح موافقتنامه شود. در سه، چهار هفته اخیر نیز کشورهایی مانند مکزیک، کانادا، پاناما و... توانستند با برخی امتیازات جزئی، لفاظیها و توپ پر اولیه ترامپ را خنثی و او را آرام کنند.
3. کم و کیف سیاست ترامپ در مورد چین و روسیه و منطقه خاورمیانه نقش مهمی در شکلگیری سیاست ترامپ در قبال ایران خواهد داشت. بدون شک، چین اولویت اول ترامپ و اولویت ملی برای کل آمریکاست. خاتمه جنگ اوکراین و حل مشکلات اسرائیل اولویتهای بعدی ترامپ خواهند بود. رابطه ترامپ با اروپا نیز اگرچه توام با تنش خواهد بود، اما او به اروپا برای بالا نگهداشتن چماق مکانیزم ماشه علیه ایران نیاز خواهد داشت و بعید نیست که ایران از معدود حوزههای همکاری بین اروپا و آمریکا باشد. خاورمیانه بسیار متفاوتی که در برابر ما رخ نموده، نقش مهمی در معادله روابط ایران و غرب خواهد داشت و در هر محاسبهای در مواجهه با آمریکا باید به حساب بیاید.
نتیجه اینکه سیاست آمریکا و غرب در برابر ایران تابعی از تحولات در دیگر حوزههاست و تصمیمگیری مقامات ایران نیز باید با توجه به همه این تحولات باشد. این خطر وجود دارد که در صورت فقدان حداقلی از تماس بین تهران و واشنگتن، ایران به کارتی در بازی دیگران تبدیل شود و دیگر کشورها، بهویژه چین و روسیه، بکوشند از کارت ایران برای تبادل امتیاز با ترامپ استفاده کنند.
4. هدف اول سیاست خارجی تامین منافع ملی و رفاه مردم است و شرایط داخلی و اولویتهای ملی در زمره مهمترین عوامل تعیینکننده در تنظیم سیاست خارجی هستند. حساسیت جامعه ایران به تحولات سیاست خارجی طی دوقرن گذشته بیشتر از بسیاری از دیگر کشورها بوده و سرمایه اجتماعی حاکمیت تا حد زیادی تحتتاثیر عملکردش در این حوزه قرار داشته است. طی 46سال گذشته حساسیت جامعه به سیاست خارجی بیش از پیش افزایش یافته است. مقاماتی که در تعیین سیاست خارجی نقش دارند، باید از واقعیات شرایط داخلی، از جمله انواع ناترازیها، تورم، فرار سرمایه، مهاجرت نخبگان، حساسیت شاخصها و بهای ارز و طلا به سیاست خارجی و... مطلع باشند. آنها همچنین باید بدانند که سیاست خارجی چه نقش مخربی میتواند بر سرنوشت برنامهریزیها و تصمیمات در داخل و بهویژه در حوزههای اقتصادی-اجتماعی داشته باشد. نوسانات و افت و خیز شدید تولید ناخالص داخلی از اواخر دهه 80 بهشدت تحتتاثیر فاکتورهای مرتبط با سیاست خارجی بوده است.
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/942530/