20 سال است کشور گرفتار تندروها شده است
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
“محسن هاشمیرفسنجانی”، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران میگوید: من ریشه همه مشکلات کشور را از چشم افراطیون میبینم. 20 سال است کشور گرفتار تندروها شده است
محسن هاشمیرفسنجانی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران و رئیس پیشین شورای شهر تهران معتقد است که مهمترین موضوعی که باید توسط حاکمیت حل شود، اول بحث معیشت است و بعد از آن ناترازیهایی که حاصل عدم سرمایهگذاری و توسعه کشور است. او میگوید؛ امروز به مرحلهای رسیدهایم که دولت برای توان حل معیشت مردم به مشکل برخورده است به طوری که 20 درصد حقوقها را افزایش میدهد اما از آن سو، کالاها و اجناس 50 درصد افزایش یافته و به مرور بر قیمت آنها افزوده میشود. او این اتفاقات را ریشه در 20 سال افراطیگری میداند که به اقتصاد ایران تحمیل شده است. به گفته هاشمی از سال 1384 که احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری ایران پیروز شد، افراط جای اعتدال را گرفت و امروز به اینجا رسیدهایم که به دلیل رفتارهای افراطی در اقتصاد و سیاست خارجی، سرمایهگذاری در کشور متوقف شده است و بسیاری از مردم صددرصد فقیر شدهاند.گفتوگوی محسن هاشمی با خبرگزاری ایرنا را در ادامه بخوانید:
محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران، مهمترین چالش امروز را بحث معیشت میداند. او در پاسخ به این سوال که مهمترین دغدغه امروز شما، اعم از چالشهای پربسامد و مقابل دیدگان یا دغدغههایی که گمان میکنید، ضریب رشد فزایندهای در جامعه ما دارند؛ کدامها هستند؟ میگوید: بحث معیشت یکی از مشکلات جدی نظام جمهوری اسلامی ایران است بعد از آن مساله ناترازیهاست که آقای پزشکیان هم خیلی روی آن بحث میکند. در واقع مشکل معیشت ریشه در ناترازیها دارد. اولین عنصری که در دولت باعث این مشکلات میشود، بحث کسری بودجه است. در دورهای کسری بودجه، فقط برای پروژههای عمرانی بود؛ حتی در زمان جنگ و بعد از جنگ تا زمانی که تحریمها اعمال شد. بودجه عمرانی کشور در یک زمانی حتی 40 درصد هم بود و بعد کم شد و رسید به 15 درصد و تازه همان 15 درصد هم تحقق پیدا نمیکرد و الان طوری شده که دولت نمیتواند به اندازه تورم، حقوق را افزایش بدهد. سالی حداقل تقریباً 20 درصد حقوقها افزایش مییابد اما تورم از 33 تا 50 درصد هم داشتهایم و مردم حداقل سالی 20 درصد فقیرتر شدهاند و اینها را اگر کنار هم بچینیم، نشاندهنده این است که بعضی از افراد صددرصد فقیرتر شدهاند. این یک چالش برای حاکمیت و دولتهاست. نتیجه این شده که طبقه متوسط، فقیر شده و طبقه فقیر به زیر خط فقر رفته و طبقه پولدار که یک درصد است، پولدارتر شده و فاصله طبقاتی زیاد شده و ضریب جینی تغییر کرده است.
کسری بودجه باعث افزایش نقدینگی میشود و مشکل جدی کشور افزایش نقدینگی بدون پشتوانه است. اگرچه دولتها با افزایش نقدینگی مخالفت میکنند اما برای حل مشکلاتشان، استفاده هم میکنند که نتیجه آن میشود تورم. این تورم باعث افزایش قیمتها و فقر بیشتر میشود.
پس دغدغه اصلی کشور الان معیشت مردم است و دغدغه بعدی توسعه است. میدانید که نگاه آیتالله هاشمیرفسنجانی یک نگاه کاملاً توسعهای بود و فکر میکردند که توسعه و تولید میتواند کشور را به تعادل برساند و با رسیدن به آن تعادل میتوانیم اهداف انقلاب را دنبال کنیم و اگر این کار را انجام ندهیم، اهداف انقلاب هم دچار مشکل میشود؛ الان میبینید که سرمایهگذاریها به شدت کاهش پیدا کرده، دولت هم سرمایهگذاری کمتر میکند و پروژههای بزرگی را انجام نمیدهد؛ علت ناترازی در برق و … این است که سرمایهگذاریهای لازم انجام نشده و از آن طرف هم وقتی سرمایهگذاری نمیشود، فرار سرمایه هم انجام میشود؛ چون وقتی سرمایه در اختیار عدهای است در کشور، فرار سرمایه نیز اتفاق میافتد. یعنی سرمایه میرود جای دیگر جا پیدا میکند و فعال میشود و در نتیجه کشور در درازمدت دچار مشکلات بیشتر میشود. شدت سرمایهگذاری بسیار مهم است. خلاصه اینکه دغدغه من و کسانی که دلشان در گرو ایران قرار دارد این است که باید معیشت مردم به هر صورتی که هست، درست بشود و بعد هم بحث توسعه و اشتغال است. به نظر بنده نکات اساسی که میتواند این مشکلات را حل کند یکی از آنها سیاست خارجی و رفع تحریمهاست.
محسن هاشمی در این گفتوگو در پاسخ به این سوال که چرا روند تصمیمگیری در کشور برای حل مشکلات کند است؟ میگوید: برای تصمیمگیری، کشورها و حاکمیتها دو نوع برخورد دارند. یک نوع این است که بیایند و تصمیمات را شبه دیکتاتوری بگیرند و دستور اجرا بدهند و اجرا بکنند، اتفاقاً بعضی از جوامع این را میپذیرند و میگویند، مشکلات میتواند با دستور قاطع حل شود. جوامعی هستند که بعد از مشکلات زیاد اتفاقاً به یک نتیجهای میرسند؛ مثلاً یک زمانی میگفتند در ایران در اوایل قرن گذشته دزدی زیاد بوده و مشکلات زیاد بوده وقتی رضاشاه آمد، تصمیمات قاطع گرفت و مشکلات را حل کرد و دیکتاتوری راه انداخت و برخی همان موقع چون ناامنی زیاد بود، پسندیدند.
نوع دوم بیتصمیمی است و نه کندی تصمیمگیری. بعضی از کشورها دچار بیتصمیمی هستند؛ یعنی با اینکه حتی دور هم جمع میشوند و به یک تصمیمی میرسند ولی توان انجام آن تصمیم را ندارند. حالا از جامعه میترسند یا دلایل دیگر. مثلاً در مورد افزایش قیمت بنزین و سوخت و یارانههای مربوط به حاملهای انرژی، همه مسئولان اتفاقنظر دارند. آقای پزشکیان از وفاق میگوید ولی وقتی میرود برای اجرا دچار تردید میشود چراکه حاکمیت اجرای آن را نمیتواند برنامهریزی کند و نگرانی دارد برای اجرا؛ یا مثلاً همین بحث حجاب یا فیلترینگ؛ حتی اصولگرایان یا افراد مختلف نظرشان متفاوت از آنچه اجرا میشود هست. راهحل هم مشخص است و تصمیم هم گرفته میشود که چگونه حرکت کنند که تنش در جامعه ایجاد نشود و آزادیهای مشروع را برای مردم در نظر بگیرند؛ اما وقتی به یک وفاق برای اجرای این تصمیمات میرسند به هر دلیل تصمیم خود را اجرا نمیکنند و دوباره میرسند به بیتصمیمی. بیتصمیمی برای کشور سم است و ما الان رسیدیم به یک نوع بیتصمیمی و این بیتصمیمیها صدمه خیلی جدی میزند.
رئیس شورای مرکزی کارگزاران سازندگی ایران درخصوص اجرای وفاق در کشور میگوید: دو نگاه وجود دارد. یکی اینکه در جامعه میخواهیم اجماع ایجاد کنیم. به عبارتی جامعه با ما همنظر شود؛ این نیازمند تبلیغات وسیع است اما در زمان دیگر یک زمانی هست که تصمیم در اختیار یک عدهای از سیاسیون است و این سیاسیون هستند که باید این تصمیم را بگیرند چون جامعه به این نتیجه رسیده در خیلی از این موضوعات مثلاً همین فیلترینگ. ولی خب سیاسیون، مسئولان و امنیتیها به آن نرسیدهاند و در نتیجه این اجماعسازی باید در بین مسئولان اتفاق بیفتد. یک صحبت جالبی بود از آیتالله هاشمیرفسنجانی که ایشان میگفتند: «درباره بعضی از مشکلات خدمت مقام معظم رهبری هم میرسیم و با ایشان هم صحبت میکنیم؛ اتفاقاً به نتیجه و راهحل هم میرسیم بعد ولی میبینیم آنچه که به نتیجه رسیدیم و باید به اجرا برسد اجرا نمیشود؛ چون یک کسانی که باید آن را عمل کنند، عمل نمیکنند و من نمیدانم چرا یک چیزی که به توافق رسیدهایم، اجرا نمیشود؟» و گاهی این تصمیمات باعث میشود که جامعه دچار تردید نسبت به حاکمیت شود و گمان کند، دولت و نظام قدرت اعمال نظر ندارد و این باعث تضعیف میشود. ما در این خصوص در حزب کارگزاران سازندگی فعال هستیم. ناترازها و معیشت موضوع اصلی دولت و آقای پزشکیان است. ما هم تمرکز داریم و در این موضوع به نتایجی هم میرسیم و اعلام هم میکنیم و انتقال هم میدهیم اما خوب متاسفانه نتیجه نمیگیریم!
دلیلش این است که برخیها برای اینکه در قدرت بمانند از افراط استفاده میکنند. اگر جنبههای اسلامی و حکومت کردن و حکمرانی خوب در نظر گرفته بشود، خیلی از تصمیمات قاطعانه انجام میشود؛ ولی متاسفانه نان بعضی از سیاسیون در ایجاد فضای افراطی است. آیتالله هاشمیرفسنجانی میگفتند، ما قبل از انقلاب وقتی مبارزه میکردیم با رژیم شاه در اصل مبارزه میکردیم با استبداد و استعمار. فکر میکردیم اگر ما این دو موضوع را حل بکنیم و از آنها عبور بکنیم، کشور ایران به سمت مثبت پیش خواهد رفت، بعد از انقلاب فهمیدم که نکته سوم که اتفاقاً سختتر از استعمار و استکبار است همین بحث مبارزه با افراطیون است. کشور ما متاسفانه در دورهای دچار افراطیون شده و هنوز هم هست و اگر حاکمیت مساله افراط در تصمیمگیریها را در عمل حل نکند همچنان این مشکل وجود دارد. من همه مشکلات را از چشم افراطیون میبینم ما 20 سال است که به سمت افراط رفتیم. در گذشته هم افراطی چپ هم داشتیم و اتفاقاتی هم برای کشور افتاد. افراطیون تعدادشان کم و صدایشان بلند است. بعد هم نیابتی عمل میکنند و مشکل درست میکنند. موضوع افراط باید در کشور حل شود.
هویت این افراد در همین افراطیگری است. مثلاً میبینید سه ماه از عمر دولت میگذرد و هجمههای زیادی به دولت میشود. توجه داشته باشید بالاخره میدانید مشکلات معیشتی زیاد است و بیشتر میشود، این باعث میشود که هجمهها بتواند انجام شود.
با این حال سیاستورزی همین است که با وجود عنادها و با استفاده از تمام پارامترها به سمت صلاح مردم و کشور حرکت کرد. عدهای صلاح مردم را در افراطگری میبینید. الان درحالی که وضع خراب است و ارز گران میشود، عدهای در روزنامههایشان تیتر میزنند که دولت خودش دارد وضع را خراب میکند که راه مذاکره را باز کند! یعنی متهم میکنند. این جزو نگاه افراطی است. میگویند دولت ارز را بالا میبرد تا راه کوچه را برای مذاکره با آمریکا باز کند! یا مثلاً یک عدهای هستند که میگویند، چرا وعده صادق 3 و 4 را اجرا نمیکنید و باید این کار انجام بشود. از رهبری هم جلوتر حرکت میکنند. در مورد حجاب نیز نگاه خیلی افراطی دارند و موافق زدن و گرفتن و بستن هستند. در همه موارد ازجمله آزادیهای اجتماعی کلاً اینها نگاهشان چنین است. در جایجای تصمیمگیری حاکمیت و حکومت هم حضور دارند و صدایشان هم بلند است و دلیلش هم این است که نیروهای فرهیخته را تصفیه کردند. در همین مجلس عدهای که صدای بلندی دارند، افراطی هستند و به راحتی آمده و با رای بسیار پایین وارد مجلس شدهاند و الان خودشان را نماینده میدانند و صدایشان هم بلند است؛ اینها همه باعث میشود که کشور دچار بحران بشود.
رئیس پیشین شورای شهر تهران در پاسخ به این سوال که به چه راهی و مسیری باید برگردیم؟ معتقد است که باید برگردیم به راه آیتالله هاشمی. به راه اعتدال است؛ هرگونه خروج از این موضوع باعث میشود، کشور دچار مشکلات جدی بشود.
او میگوید: راه بازگشت به مسیر هاشمی نیز همین حرکتی است که در انتخابات ریاستجمهوری شد و اجازه دادند یکی از اصلاحطلبان وارد عرصه رقابت شود و خوشبختانه مشارکت به حدود 50 درصد رسید. حاکمیت میتواند همین حرکت را در انتخابات شوراها که پیشرو داریم نیز انجام دهد، نه اینکه کسی با 100 هزار رای یا 70 هزار رای، عضو شورای شهر تهران بشود. البته من هنوز به این نتیجه نرسیدهام که میخواهند وضعیت را درست کنند. اگر میرسیدند که الان دلار 80 هزار تومان نمیشد. این نشان میدهد هنوز میخواهیم به سیاستهای قبلیمان ادامه بدهیم و هیچ پیامی به جامعه و اقتصاد نمیدهیم که میخواهیم مسائل را حل کنیم. همین باعث میشود، قیمت دلار همچنان بالا برود.
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/927885/