رونق دوباره نوروز پس از ظهور ابومسلم خراسانی
اقتصادی
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - در آستانه نوروز 1352 ژیلا گرگانی خبرنگار روزنامه اطلاعات با استفاده از آثار خیام، محمد معین، ابراهیم پورداود و ابوریحان بیرونی درباره نوروز، طی گزارشی مفصل به فلسفه جشن نوروز در ایران پرداخت. متن این گزارش که روز سهشنبه 29 اسفند 51 در روزنامه یادشده منتشر شد به این شرح بود:
«روزهای نو و روزهای کهنه در قلب ما جاری هستند.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
» زندگی لبریز از لحظههاست و در لحظهها شادیها و اندوههای بزرگ رنگ میگیرند و رنگ میبازند و اینک لحظههای ماست که از سرمای ساکت زمستان در هیاهوی سیال و پرتحرک بهار فرمیرود. بهار شکلنیافته و بکر... در جوامع منسجم و یا گرفتهای که متشکل از گروههای گوناگون است پراکندگی فکری در انسانها ملموستر و واقعیتر به نظر میرسد. انسانهای متفاوت که با برداشتها و بینشهای گوناگون هر لحظه از هم دورتر و بیگانهتر میشوند. در این بیگانگی صرف و ژرف همه آن چیزهایی که مایه به هم پیوستگی این انسانها و گروهها باشند به خودی خود قابل توجه و احترام هستند.
احساسهایی که متعلق به افراد مشخصی نباشند و دلبستگیهایی که از مرحله خاص پا فراتر نهند، حکم دستهای عزیزی را دارند که دیوار بیگانگیها را از میان برمیدارند.
نوروز بیپیرایهترین، واقعیترین و اصیلترین پیوستگی انسانهای جامعه ماست. گرچه هرچه بیشتر میرویم نوروز اصیل ما بیرنگتر و کوتاهتر میشود و گرچه همانند همه چیزهای دیگر مفهوم واقعی خود را در این اجتماع در هم بهتدریج از دست میدهد، معهذا باز هم بیشتر از همه پدیدههای نو قادر است.
نوروز قدیمیترین عید ماست نوروز قدیمیترین و ایرانیترین عید ماست و یکی از دو جشن بزرگی بوده است که آریاییان در عصر باستان در ابتدای دو فصل گرما و سرما برپا میداشتند. اگرچه در اوستا نامی از نوروز نیامده است ولی در بسیاری از کتب دینی پهلوی میتوان نشانی از مراسم ایرانیان در ابتدای بهار یافت که کم و بیش با نوروز شکلگرفته دوران ساسانیان همسانیهایی دارد.
نوروز درواقع از عهد جمشید آغاز شد. در نوشتههای پارسی آمده است که جمشید به جنگ دیوان رفت و آنان را فرمانبردار خویش کرد. سپس در این روز بر تختی نشست که دیوان آن را میبردند و با آن تخت به یک روز راه از دماوند به بابل رسید و مردم پیروزی او را جشن گرفتند و با تختی زرین جمشید را به آذربایجان بردند و نزد وی به دادخواهی رفتند.
خیام در نوروزنامه نوشته است:
«سبب نهادن نوروز آن بوده است که چون بدانستند که آفتاب را دو دور بود یکی آنکه هر سیصد و شصت و پنج روز ربعی از شبانهروز به اول دقیقه حمل باز آید به همان وقت و روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند آمدن، چه هر سال از مدت همی کم شود و چون جمشید آن روز دریافت نوروز نام نهاد و جشن آئین آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا کردند.»
واژه فروردین که اولین ماه بهار بدین نام خوانده میشود از لفظ «فرورد» مشتق گردیده که در اوستا «فروشی» و در پارسی باستان «فرورتی» خوانده میشد.
این آن ماه است که آغاز رستن نبات در وی باشد و یکی از بلندترین و شیواترین «یشت»های اوستا «فروردین یشت» خوانده میشد و «فرورد» (فروشی) نام یکی از پنج نیروی نهانی انسانها است که اهورامزدا بنیان آدمی را بر آن پنج نیرو استوار میدانسته. این نیرو از بارگاه پاک اهورامزدا برای نگاهداری آدمیان به جهان مادی آمده است و موظف است که از ابتدای هستی تا لحظه مرگ پاسدار آدمی باشد. پس از پایان زندگی بشر، فرورد به جهان بالا بازمیگردد و با تقدس و پاکی ازل خویش باقی میماند. فرورد پس از مرگ از بین نمیرود و هر سال در ابتدای بهار به دیدار بازماندگان به جهان خاکی میآید. به عقیده ایرانیان یکی از مهمترین علل اینکه ما قبل از آغاز بهار زندگی خود را نیز همسان طبیعیت زیبا و منزه میسازیم این است که برای بازگشت همه فروردهای از دست رفته خود را آماده کنیم چنانکه استاد ابراهیم پورداود در این باره میگوید:
«پس از دانستن فرورد و هنگام بازگشت وی بر روی زمین پیداست که چرا در جشن فروردین خانه میآرایاند و همه جا را پاک نگاه میدارند، رخت نو به تن میکنند و در سر خوان سبزی و گل و شیرینی مینهند، همه این مراسم برای این است که فروردهای نیاکان که مانند میهمانان آسمانی چند روزی در دودمان دیرین خود به سر میبرند، خشنود شوند و از بارگاه مزدا پایداری و شادمانی و خوشی بازماندگان را پژوهش کنند.»
بیشتر بخوانید: جستجوی نوروز در اساطیر/ «نوروز» در شاهنامه فردوسی؛ معجزه پیامبری که کافر شد!
ظاهرا یکی از مهمترین علل برگزاری و برقراری جشنهای سال نو در بهار، قرار گرفتن مراسم «فروردگان» پیش از آغاز بهار بوده است. فروردگان که در پایان سال گرفته میشد روزهای عزا و ماتم بوده، نه جشن شادی. ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» میگوید:
«در آخر ماه دوازدهم برای اموات خود گریه و نوحهسرایی کنند و چهرههای خود را بخراشند و برای مردگان خوردنی و آشامیدنی گذارند» و گویا به همین جهت جشن نوروز که پس از آن میآید روز شادی بزرگ بوده است.
جمشید پس از قرار دادن نوروز، سال را به دوازده ماه تقسیم کرد و بر هر ماهی نام یکی از دوازده فرشته مقرب اهورامزدا را نهاد زیرا بر هر ماهی فرشتهای نگهبان و موکل است:
چو خورشید تابان میان هوا/ نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر تخت اوی/ فرومانده از فره بخت اوی
به جشمید گوهر برافشاندند/ مر آن روز را «روز نو» خواندند
سر سال نو هرمز فرودین/ برآسود از رنج تن دل ز کین
بزرگان به شادی بیاراستند/ می و رود و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار/ بمانده از آن خسروان یادگار
نوروز در فصول میگشته مراسم نوروز در عصر ساسانیان کاملترین دوره خود را گذراند. به گفته استاد محمد معین:
«در این عهد، نوروز یعنی روز اول سال ایرانی و نخستین روز فروردینماه در اول فصل بهار نبوده بلکه مانند عید فطر و عید قربان در فصول میگشته و در سال یازدهم هجرت که مبدا تاریخ یزدگردی و مصادف با جلوس یزدگرد پسر آخرین شاهنشاه ساسانی است، نوروز در شانزدهم حزیران (از ماههای رومی) یعنی نزدیک به اول تابستان بود و از آن تاریخ به این روز بهتدریج هر چهار سال یک روز عقب ماند تا در حدود سال 392 هجری قمری نوروز به اول حمل رسید و در سال 467 هجری قمری نوروز در 23 برج حوت یعنی 17 روز به پایان زمستان مانده واقع بود. در این هنگام جلالالدین ملکشاه سلجوقی ترتیب تقویم جلالی را بنا نهاد و نوروز را در اول بهار ثابت نگاه داشت.»
در عصر ساسانی پادشاهان از روز اول تا پنجم عید در دربار جشن رسمی برقرار کرده و بار عام میدادند و از روز ششم به بعد جشن و سرور آنها صورت شخصی و خصوصی به خود میگرفت.
صبح نوروز که مراسم سلام رسمی آغاز میشد قبل از همه موبد موبدان به حضور پادشاه بار مییافت و از طرف ملت شادباش میگفت و غلامی ماهروی، اسبی تیزتک، قلم، کاغذ، دو سکه زر و سیم، یک قبضه شمشیر و یک جام شراب به عنوان هدیه از طرف ملت اهدا میکرد.
غلام ماهروی از آن جهت که دیدار روی زیبا به فال نیکو گرفته میشد.
اسب از آن جهت که بزرگترین خدمتگزار آدمی محسوب میشد.
قلم و کاغذ برای آنکه قلم به روی کاغذ حیات ابد به سخن میبخشید.
سکه برای شاد ساختن دل پادشاهان.
شمشیر برای آنکه بزرگترین حربه جهانگشایان بود.
و جام شراب از آن جهت که نوشیدن می را در سال نو شگون میدانستند.
هفتسین هفتسین که امروزه در موقع سال نو در اغلب خانهها چیده میشود، نیز از یادگارهای بسیار زیبای باستانی است. این رسم از زمانی که ایران مهد زرتشت بزرگ بود در این سرزمین رواج یافت. در آئین زرتشت، اهورامزدا مظهر نیکی و پاکی است و در مقابل او اهریمن پدیدآورنده پلیدی و پستی محسوب میشود. هفتسین مظهر هفت فرشتهای است که مظاهر خصایل و صفات پسندیده و زیبا شمرده میشوند و در پیرامون اهورمزدا در ترددند. این هفت فرشته مظهر هفت صفت روشنایی، خوشبختی، نیکوکاری، توانگری، امانت، راستگویی و احترام بزرگان بودهاند.
نام هریک از این فرشتگان با حرف سین شروع میشده و زمان تجلی و ظهور آنان روز آخر اسفند و شب نوروز بوده است. برای تقرب به این هفت فرشته در موقع تحویل سال نو سفرهای میگستردند و هفت قسم خوراکی که اسم هریک از آنها با حرف سین شروع میشده در کنار آینه و آب که علامت روشنایی و سفیدبختی است قرار میدادند.
و باز به قولی هفتسین که از اصول اصیل نوروز است در عهد باستان هفت شین بوده که شهد و شراب و شیر و شمع و شیرینی و شنبلیله و شکر بودهاند ولی پس از تسلط اعراب و پذیرش دین محمد (ص) از جانب ایرانیان به علت حرام بودن شراب در شریعت اسلام، هفت شین به هفت سین بدل گردیده است.
امروزه موقع تحویل سال نو در بسیاری از خانههای ایرانی در سفره هفتسین میتوان قرآن، برنج، سکه، تخممرغ، ماهی و شیرینی را در کنار آینه و آب و در میان هفتسین معروف یافت و بسیاری از چیزهای دیگر که به تناسب سلیقهها و ایدهآلهای افراد کم و بیش میشود.
اخذ مالیاتهای کشوری در زمان ساسانیان در نوروز آغاز میشد و یکی از دلایل اصلاح تقویم و کبیسه قرار دادن سالهای پارسی توسط متوکل و معتمد مالیه همین امر بود.
در ایام نوروز شاهنشاه ساسانی بازی سپید پرواز میداد، و اندکی شیر و پنیر تازه و خالص از چیزهایی بود که در نوروز به خوردن آن تبرک میجست.
گرچه بسیاری از رسوم زیبای نوروز که امروز تعداد کمی از آنها در سرزمین و زندگی ما باقی است، یادگار دوران ساسانی است معذلک نوروز چون پرده رنگین و یکسانی بر سرتاسر تاریخ ایران گسترده شد و در تمام دورهها و اعصار این سرزمین میتوان جلوههایی درخشان از این رسم باستانی و پرشکوه یافت.
در نخستین سالهای حمله اعراب و نفوذ اسلام در ایران تا چندی نوروز مورد بیاعتنایی خلفای اسلام قرار گرفت ولی بعدها خلفای اموی برای افزودن درآمد خود هدایای نوروز را از نو معمول داشتند و در دوران معاویه مقدار آن بر ده میلیون درهم بالغ گردید.
گرچه رنگ و بوی نوروز اصالت خود را در آن دوران تا حدی از دست داده بود معهذا ایرانیان در زنده نگاه داشتن آن بسیار کوشیدند و پس از ظهور ابومسلم خراسانی و روی کار آمدن خلافت عباسی و نفوذ برمکیان و وزرای دیگر ایرانی و تشکیل سلسلههای طاهریان و صفاریان، جشنهای ایرانی در نوروز از نو رونق یافت.
نوروز و مراسم آن امروز از زیباترین و اصیلترین مراسمی است که در سرزمین ما برگزار میشود. وابستگی واقعی به آن کینه و کدورتها را از میان برمیدارد و زنگ غمها و برودت دهشتناک زمستان را از دلهای سرمازده میزداید.
«در این روز اهورامزدا رستاخیز میکند و جهان بیمرگ و پیری میشود و اهرمن و دیوان و زورگویان و ستمگران و دشمنان دین از کار میافتند.»
منبع: خبر آنلاین
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/949697/