پیام سپاهان
کنگان دیگر نه بوی ساحل می‌دهد، نه دریا
چهارشنبه 27 فروردين 1404 - 20:57:24
پیام سپاهان - به گزارش تابناک، حسن مختارزاده در مطلبی در سوگ دریا و ساحل کنگان نوشت: دریا تن به زیر خاکش می‌کشانند و آرام آرام دفنش می‌کنند. ساحل خوش نقش و نگار کنگان لابه‌لای خاطراتی کهن غرق می‌شود، قصه می‌شود، خاطره می‌شود، دود می‌شود و چندی بعد یا تلی از سنگ و خرده سنگ می‌شود یا که بنایی و ساختی و ساختمانی که صاحبی دارد و صاحبانی که به قول ابومحمد: «ای بوآ از دس یی آدمیزاد، سی دریا هم سند و قواله درست کردنه.
» حالا دیگر دریای کنگان را می‌بایست از بلندای ساختمان‌های آن حوالی نظاره کنی و بوی زهم دریا و قایق‌های لم داده بر ساحل ولیخ‌های جاشوان و صیادانش را که زمانی پهن ماسه‌های گرم ساحل بود به خاطره بسپاری، فضای سنگ، خود را به سینه مالامال زخمی دریا کشانده و بوی روغن سوخته‌های پیتزا و همبرگر و فلافل و... اسامی من درآوردی، بوی ساحل و بوی زهم ماهی‌های دور شده از ساحل را برده است دور دست‌های دوری که حتی واژه خاطرات نیز یارای دست یافتنش نبوده و نخواهد بود. ساحل عظیم کنگان را سپرده‌اند به ساختمان‌های عریض و طویل، و تو تا چندی دیگر چشمانت دریا را به نشانه آرامش نخواهی یافت، نخواهی دید، و ساحل ماسه‌ای و بکر بندر قدیمی که کیلومتر‌ها در اوضاع بی قراری و دل آشوبی، مایه آرامش درونت بود و غوغای برون، گم می‌شوند بر این منوال. و باز حدیث تلخ دیگری از خور‌های کنگانی، این هم زیستگان سالیان سال دیار کهن، این آرامش محله‌های قدیمی، این نشانگاه هر محله، که برای خودش نامی داشت و نشانی، خورها نیز در عبور زمان آرام آرام به بهانه‌ای و بهانه‌هایی تن به زیر انبوه لاشه‌های سنگ سپرده و غریبانه جان به جان آفرین تسلیم کرده‌اند، هیچ‌کس ندانست که ساحل جان دارد، نفس می‌کشد، حرف می‌زند، ندانستند خور‌های مدفون شده زیر سنگ‌ها و لاشه‌سنگ‌ها تاریخ، گویای راز‌ها رمز‌های کهن مردمان این سرزمین خفته در تاریخند... خور عبدالسلام... خور چوری... خور عثمان... خور حاج طهماسب... خور... خور. و چه خواهد شد سرانجام این مدفون شده‌های گم شده در تاریخ. ساحل که آرام آرام گوشه گوشه هایش به بهایی و بهانی‌ای مدفون شد، ماهیان بندری دور شدن، زندگی دور شد، آرامش روحی روانی دور شد، و تو حالا دیگر برای دیدن دریا، زیباترین مادر جنوب، می‌بایست مسافتی را به سختی لابه‌لای سنگستان بگذری تا دمی در ساحلی دورتر، ساحلی که او نیز در هراس است که روزی به یغما برود تن به آب بسپاری. و این روز‌ها باز قصه دیگری به روایت است و این روز‌ها بندری به دلهره، در اضطراب، تشویش، و باز ساحلی گم می‌شود، یا که آرام آرام مدفون، تا که سازه‌ای و سازه‌هایی بنا شود، ساختمانی جان بگیرد، و فضای سنگ اوج بگیرد، خور‌ها که خاموش شدند، ساحل که مدفون شد، دیگر کنگان نیز بوی ساحل نمی‌دهد، بوی دریا نمی‌دهد، شاید فردا بر دیواره‌های این بندر تراکتی بزنند این جماعت بندری برای مراسم سوگواری دریا مادر جنوب،‌ای داد... دیگر بندر بوی بندر نمی‌دهد.

http://www.sepahannews.ir/fa/News/957505/کنگان-دیگر-نه-بوی-ساحل-می‌دهد،-نه-دریا
بستن   چاپ