پیام سپاهان
آتش ضد انقلاب‌ها به دست صدام شعله‌ور شد
پنجشنبه 30 اسفند 1403 - 09:25:36
پیام سپاهان - به گزارش گروه فرهنگ دفاع‌پرس، «بوی باروت بوی باران» به زندگی‌نامه و فرماندهی سردار شهید حمید باکری در عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر، در قالب 26 خاطره از دوستان و همرزمان وی پرداخته است. برای تدوین این اثر از هفت کتاب و مصاحبه‌هایی با علی فضلی، محمدباقر طریقت، صمد ملاعباسیان، مهدی بخشی و محمد کاشف و گزارش‌های شهید سپهبد علی صیاد شیرازی استفاده شده است.
قسمت دوم بازخوانی «بوی باروت بوی باران» را در ادامه می‌خوانید:
در آغاز جنگ تحمیلی
در ارومیه باکری‌ها را خوب می‌شناختند، چون از دیرباز دستی در آتش داشتند. با تشکیل سپاه در ارومیه به عضویت سپاه در می‌آید و تجارب نظامی و دفاعی را به انقلابیون و سپاهیان اسلام میاموزد و در شورای مرکزی سپاه مسؤولیت واحد عملیات را به عهده می‌گیرد. مدت زیادی نمی‌گذرد که غائله‌های کردستان از سرگرفته می‌شوند و پادگان مهاباد توسط عناصر مسلح وابسته به گروهک‌ها تصرف شده و مهمات ماشین آلات جنگی و اسلحه‌ها به غارت می‌روند.
در این بحبوحه پدر حمید به سال (1358) در تصادف اتومبیل کشته می‌شود و روزگار این بار او را از پدر محروم می‌کند. اما فاطمه، همسرش پا به زندگی اش می‌گذارد، حمید وقتی فاطمه را به همسری میگزیند. فرمانده بسیج منطقه آذربایجان غربی بود و همدم اش معاون و فرمانده بسیج خواهران تحمل‌ها تنهایی‌ها و همدم و هم رایی‌های این زندگی تا به امروز در خاطره‌ها باقی است و یاد او را در بخشی از زندگی‌ها جاری می‌سازند.
تا غائله‌ها جدی نشده بودند حمید در جهاد سازندگی هم فعال بود. به روستا‌ها می‌رفت و در بازسازی و محرومیت زدایی مناطق محروم ایفای نقش میکرد تا اینکه کردستان یک پارچه آتش شد. با شدت گرفتن درگیری‌ها حمید با هواپیمای 130، به همراه 150 نفر از پاسداران به سنندج اعزام و 22 روز با ضد انقلاب داخلی ‌می‌جنگد تا اینکه شهر از تصرف ضد انقلاب خارج می‌شود.
با مهار غائله در سنندج در تیرماه 1359 مهاباد به آشوب کشیده می‌شود و او با پاسداران و بسیجیان تحت فرمان خود به آن شهر می‌رود. در آنجا با غلامعلی رشید از بسیج سپاه دزفول آشنا می‌شود که در بحرانی‌ترین ساعات به کمک او و دوستانش آمده بود. پس از آزادسازی مهاباد حمید و نیروهایش در کنار عبدالمحمدر توفی نژاد مأمور پاکسازی منطقه می‌شوند.
با آرام شدن مهاباد حمید دوباره به ارومیه بر می‌گردد ولیکن آتش خانه فرو نخوابیده بود که خرمن از بیرون گر می‌گیرد. حمید با مسؤولیت شورای برنامه ریزی جهاد سازندگی و کار در شهرداری ارومیه بازرسی تازه داشت به برنامه‌های اجرایی می‌پرداخت که در شهریور 1359 جنگ از طرف عراق تحمیل ‌می‌شود. صدام، لجام گسیخته معرکه بیا می‌کند آن هم با چه حجمی از کینه و خصومت گویی همه عالم منتظر بودند این جنگ با بشود. تا انبار‌های مهمات جهان روانه بغداد شود. در یک نصف روز، نیمی از ایران به زیر بمب‌های جنگنده‌های عراقی می‌رود و مرز‌های غرب و جنوب ملتهب از صدای پای چکمه پوشان بعثی به هم می‌ریزد.
انتهای پیام/ 161

http://www.sepahannews.ir/fa/News/949077/آتش-ضد-انقلاب‌ها-به-دست-صدام-شعله‌ور-شد
بستن   چاپ