پیام سپاهان - هم میهن / «نشانههای روشن» عنوان یادداشت روز در روزنامه هم میهن است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
هنوز برخی افراد این پرسش را مطرح میکنند که چرا انقلاب شد؟ یک پاسخ سادهلوحانه و از روی دلسوزی برای آن رژیم این است که، غربیها و آمریکاییها نخواستند شاه بماند و او را بردند.
خُب! حکومتی که به اراده یک کشور خارجی برود، دیگر چه جایی برای غبطه خوردن به رفتن آن دارد؟ جالب اینکه اغلب همین افراد هم چشم امیدشان باز هم به خارجیها است.
![]()
یک تحلیل دیگر این است که نشانههای زیادی وجود داشت که آن حکومت یا نخواست یا نتوانست ببیند و اگر هم دید، تعبیر و تفسیر نادرستی از آنها کرد. نمونه روشن آن همان پیمایش ارزشها و نگرشهایی بود که در اوج قدرت رژیم گذشته در سال1354 انجام شد و چون آیات بیِّنات الهی، نشانههای کافی برای اثبات نادرستی سیاستهای رسمی را در اختیار میگذاشت. هرچند صدای آن نشانهها بلند بود، ولی شنیده نشد.
یکی دیگر قطعی برق از سال1354 بود که زندگی را بر مردم بسیار سخت کرد. امروز هم نشانهها فراوان است. در همین شماره روزنامه میتوانیم موارد گوناگونی را بشماریم. اولین مورد آن قطعی برق است. اتفاقاً برخلاف سال1354 که مشکل برق در سمت کمبود عرضه بود، در شرایط کنونی مشکل اصلی مدیریت نداشتن بر تقاضای برق است که بیش از هرچیز ناشی از استمرار و فقدان مدیریت قابلقبول است.
مدیریتی که اهمیت برق در زندگی مردم و در تولید را ندید، یا دید ولی توان سیاستگذاری برای حل مسئله را نداشت. چنین مدیریتی قادر به دیدن اغلب نشانههای روشن نیز نخواهد بود. برق و کمبود آن نشانه آشکاری بود و دیده میشد؛ ولی درک دقیقی از معنا و چرایی آن نداشتند. ولی در همان زمان نشانه بیاعتمادی مردم کمتر به چشم حکومتیها میآمد و اگر موسسات پژوهشی مستقل بودند میتوانستند آن را بهخوبی و بهطور مکرر بازتاب دهند تا توجهات رسمی را به خود جلب کنند.
متاسفانه امروز هم نشانههای فراوانی وجود دارد و بعضی از آنها با چشمان عادی و عقل متعارف نیز دیده میشوند. قطعی برق نمونه تکراری آن است که جای بحث و گفتوگو نمیگذارد. در کنار آن بحران بیاعتمادی و ناامیدی است که از فرط وضوح کمتر دیده میشود البته این بحران در نظرسنجیهای دولتی و البته معتبر هم بازتاب یافته است؛ ولی عدم انتشار آنها، دلیل کافی است برای اینکه بدانیم نتایج ناامیدکننده بوده است و نخواستهاند که با انتشار آنها مهر تایید بر وجودشان زده شود. ولی این کار نهتنها مسئلهای را حل نمیکند، بلکه بدتر هم میکند.
این تصور قالبی را که در ابتدای سرمقاله آمد، باید کنار گذاشت. مشکلات ما عموماً و با فاصله بسیار زیادی منشأ داخلی دارند. اصولاً ورود ویروس یا میکروب از بیرون هنگامی موثر است که سازوکار دفاعی بدن ما ضعیف است و الا ویروس و میکروب بیرونی همه را تهدید میکند. فقط تعدادی از افراد هستند که در برابر حملات آنها ناتوان هستند و بیمار میشوند.
در کنار نشانههای روشن داخلی، مواردی از نشانههای خارجی هم وجود دارد که باید مبنای داوری از وضع موجود و سیاستگذاری قرار گیرد. آخرین نشانه در امور خارجی کشور مشکلات و ممنوعیتی است که برای ورود هواپیمای ایران در بیروت ایجاد کردند. کشوری که تا چند ماه پیش ایران در آن حرف اول را میزد، اکنون مانع پرواز هواپیمای مسافربری آن میشوند.
همه کشورها هر روز با مشکلاتی مواجه هستند، ولی همیشه میکوشند که راهحلهایی برای آنها پیدا کنند. این راهحلها اغلب فنی و موردی است؛ ولی آنچه که حل مشکلات ایران را متمایز میکند، این است که راهحلهای موردی برای مشکلات آن وجود ندارد.
باید راهحل را در تحولات رویکردی و کلان جستوجو کرد. زیرا مشکلات بهشدت درهمتنیده هستند. ناامیدی و بیاعتمادی مردم نیز از آنجا سرچشمه میگیرد که نشانهای روشن از این تغییرات رویکردی نمیبینند.