پیام سپاهان - هم میهن / «و چه میدانید از اجارهنشینی» عنوان یادداشت روز در روزنامه هم میهن است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
اجارهنشینی پدیده دنیای جدید است. در جوامع قدیم اجارهنشینی پدیده مهمی نبود. اغلب خانوارها مالک مسکن خود بودند و در خانوادههای گسترده زیر یک چتر زندگی میکردند و ساخت خانه نیز امر سختی نبود؛ در بدترین حالت یک چهاردیواری اختیاری بود.
با گسترش زندگی شهری و پیچیده شدن آن و لزوم تجهیزات و امکاناتی چون آب، برق، فاضلاب، تاسیسات گرمایشی و سرمایشی، دستشویی و حمام، و تجهیزات زندگی و... و بلندمرتبهسازی و کمبود و گرانی و کمیابی زمین، مقررات ساختمانسازی و پرداخت عوارض و... مهاجرت به شهرها، کوچک شدن اندازه خانواده و هستهای و محدود شدن خانواده به پدر و مادر و فرزندان و رشد و گسترش مشاغل مزد و حقوقبگیری؛ ماجرای مسکن بهکلی تغییر کرد و کمکم پدیده اجارهنشینی بهویژه در مناطق شهری و اکنون روستایی نیز رواج یافت و در نیم قرن گذشته سهم اجارهنشینی از کل شیوههای مسکن در مناطق شهری به بیش از 50درصد رسیده است.
![]()
تا اینجا مشکلی نیست. تفاوت چندانی ندارد که ما صاحب مسکن باشیم یا اجارهنشین آن باشیم. کافی است که درآمد کافی داشته باشیم؛ دراینصورت، شاید اجارهنشینی مطلوب هم باشد. ولی در ایران فرآیندی وجود دارد که این وضع را خطیر میکند. تورم مزمن 50ساله و رشد فوقالعاده زیاد قیمت مسکن و بهتبع آن رشد میزان و مبلغ اجاره، نسبت به درآمد سرانه و رشد دستمزد خطر اصلی است و از آنجا که مسکن قابل جایگزینی نیست و سهم زیادی از بودجه خانوار را به خود اختصاص میدهد؛ لذا فشار زیادی را بر مستأجران وارد میکند.
در نتیجه یا باید از مخارج دیگر بزنند یا به سوی مناطق ارزانتر کوچ نمایند. زدن از هزینههای دیگر سخت و برای طبقات پایین جامعه نشدنی است؛ چون باید از نیازهای اولیه و حیاتی خود مثل خوراک و سلامت و آموزش کم کنند. عزیمت به مناطق ارزانتر هم موقتی است و انجامش سخت است.
یکی از راههایی که اخیراً انتخاب کردهاند، افزایش افراد یا خانوارهای ساکن در یک واحد مسکونی است که بدون تردید عوارض گوناگونی دارد. حتی پشتبامخوابی هم دیده شده است.
نگاهی به روند تحولات قیمت مسکن در دو دهه اخیر نشان میدهد که خانهدار شدن به آرزویی دور و دراز و ناممکن تبدیل شده است. چشمانداز این ناامیدی در پرتو تورم موجود و رشد قیمتهای مسکن هر روز نسبت به قبل تیره و تارتر میشود.
در این میان، تصمیم دولت و مجلس برای افزایش 20درصدی حقوق کارمندان و افزایش همین حدودهای حقوق کارگران وضعیت را بحرانیتر از همیشه خواهد کرد. ضرورت دارد که دولت و مجلس دراینباره تجدیدنظر جدی کنند.
در صورت ادامه وضع موجود، تنشهای روانی مستأجران که چندین ماه را باید درگیر افزایش سالانه یا تخلیه مسکن خود باشند، چندبرابر میشود و یکی از عوامل بههمریختگی آرامش روانی خانوار است. متاسفانه، با وضعیت کنونی اقتصادی کشور امکان برنامهریزی برای صاحب مسکن شدن خانوارهای فاقد مسکن وجود ندارد.
شکست مطلق وعدههای دولت رئیسی شاهدی است بر درستی این ادعا. آنها میخواستند سالانه یک میلیون واحد مسکونی بسازند؛ ولی پول نداشتند و فکر آن را هم نکرده بودند که بیمایه فطیر است.
در دولت احمدینژاد هم که تعدادی از این واحدها ساخته شد، با هزینه گزاف بود و تحتتاثیر درآمدهای نفتی و ایجاد تورم زیاد بود. بااینحال، چون پول نفت را داشتند، ساخته شد؛ هرچند در موارد زیادی با کیفیت کم و فساد فراوان بود. پس راه و چاره حل مشکل مسکن، تولید و رشد اقتصادی است.
بدون سرمایهگذاری و تامین منابع مالی لازم هیچ تحولی رخ نخواهد داد و با ادامه سیاستهای جاری نیز چنین منابعی تامین نخواهد شد. با ادامه این وضع رشد قیمت مسکن بیش از رشد درآمد کشور و رشد دستمزدها خواهد بود و ظرفیت مردم برای خرید مسکن کمتر شده و ساختوساز و عرضه مسکن نیز به دوران طلایی گذشته بر نخواهد گشت.
http://www.sepahannews.ir/fa/News/941977/سرمقاله-هم-میهن--و-چه-میدانید-از-اجارهنشینی