پیام سپاهان
سرمقاله اعتماد/ همه‌ چیز از اشتباهات محمدرضا پهلوی آغاز شد
دوشنبه 15 بهمن 1403 - 10:35:37
پیام سپاهان - اعتماد / «همه‌ چیز از اشتباهات محمدرضا پهلوی آغاز شد» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم جعفر گلابی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
فرزندان جوان و نوجوان عزیز ما شناخت کاملی از دوران شاه ندارند و چندان که مفید باشد و موثر افتد مطالعه نکرده و به تجربیات بزرگ‌ترها توجه کافی نمی‌کنند.آنها فرزند زمان خویشتنند و به قصور و تقصیر ما می‌نگرند و کاستی‌ها را لمس می‌کنند و گاهی باورشان نمی‌شود که رنج‌های مردم در آن دوران عظیم بود.مثلا یک جوان چگونه می‌تواند درک کند که در کشوری با جمعیت 35 میلیونی روزانه 6میلیون بشکه نفت صادر می‌شد ولی برای نمونه در تابستان‌های سوزان اهواز با درجه حرارت 50 درجه در مرکز شهر و در خانواده‌های به اصطلاح متوسط بسیاری با یک پنکه دستی از دهلیز آتشین تابستان عبور می‌کردند! وقتی خیلی رونق شد پس از سال‌ها خانواده ما توانستند با قرض و کار مضاعف یک کولر آبی بخرند در حالی که در خوزستان با شرجی‌های عذاب‌زایش اصلا کولر آبی به ‌کار نمی‌آید...بگذریم! اگر اشتباهات بزرگ شاه نبود واقعا ملت بیکار نبودند که متفقا برخیزند و چاره‌ای جز انقلاب نداشته باشند. فرض کنیم عزل رضا شاه و نصب محمدرضاشاه به وسیله متفقین و خصوصا انگلستان صورت نگرفته و ولیعهد بر اساس مُر قانون قدرت را به دست گرفت.اگر او تاریخ خوانده و متفکری صاحب‌نظر بود و از مشاوران دلسوز و بلندپایه استفاده می‌کرد قطعا دکتر مصدق را نه تنها تهدید نمی‌دانست که به عنوان یک فرصت‌ برای ایران و حتی سلطنت برمی‌شمرد. البته انسان‌ها خصوصا آنان که از عمق فکری و علمی برخوردار نیستند و ملکات ضروری اخلاق خویش را سامان نیکو نداده و ناظری بر خود نمی‌بینند اشتباه را با اشتباه دیگر بدتر و رفع و رجوع می‌کنند و بر آسیب‌پذیری خود می‌افزایند.فرض کنیم دکتر مصدق فرد شایسته‌ای نبود یا به هر حال آقای پهلوی نمی‌توانست با او کار کند، چرا عزلش با کودتا و دخالت بیگانه باید صورت بگیرد؟ گزینه‌های مختلفی پیش روی شاه بود ولی او فاجعه‌بارترین‌شان را انتخاب کرد! فرض می‌کنیم کودتای 28مرداد اجتناب‌ناپذیر بود، یک شاه دانا باید پس از تثبیت موقعیت خود درصدد جلب اعتماد جامعه برمی‌آمد و اوضاع را به وضع سابق برمی‌گرداند.پس از کودتا احترام به مجلسی که با رای واقعی مردم و در یک انتخابات آزاد شکل گرفته باشد به عنوان رکن اصلی مشروطیت ضرورت بیشتری پیدا کرده بود ولی پهلوی دوم مجلس را از حیز انتفاع انداخت و بر همگان ثابت شد که رژیم سلطنتی تمام قد جلوی جامعه ایستاده است و کوچک‌ترین مخالفت و حتی انتقادی را نمی‌پذیرد.به همین علت حرکت‌های مسلحانه آغاز شد و انواع سازمان‌های چریکی یکی پس از دیگری سربرآوردند.این زنگ خطر را شاه فهمید ولی باز هم راه اشتباه را در پیش گرفت و به جای درک احوال جامعه به سرکوب مخالفان با خشونت هر چه تمام‌تر پرداخت و موفقیت نسبی به دست آورد. حالا آقای پهلوی هیچ مانعی جلوی خود نمی‌دید، لذا با کشور و مصالحش به بازی پرداخت! دلارهای نفتی چنان احساس قدرتی در او به وجود آورده بود که حتی نظرات کارشناسانه و دلسوزانه رجال دستگاه خویش را نمی‌شنید و سواد و دانش خود را فوق همه دانش‌ها تلقی می‌کرد! او بی‌وقفه اشتباه می‌کرد و کم‌کم با دین مردم هم درافتاد و نمی دانست که تا چه حد روی ریل خطر قرار گرفته است؟ ماجراهای انجمن‌های ایالتی و ولایتی و کاپیتولاسیون و 15 خرداد کافی بود که شاه کانال خود را عوض کند و با جامعه از در دوستی برآید و به اصلاحات ساختاری بپردازد. شاید اگر این اشتباه به خصوص را مرتکب نمی‌شد یا انقلاب نمی‌شد یا هر انقلابی را می‌توانست سرکوب کند.اشتباهات محمدرضا پهلوی به حد اشباع رسیده بود که نشانه‌های انقلاب پدیدار شد. ولی باز هم او از رویه خود دست برنداشت و باوجود دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی در ابتدا انقلاب را جدی نگرفت. اگر بعد از اولین راهپیمایی سراسری و آرام مردم در روز عید فطر، وی سخنرانی مشهور خود مبنی بر شنیدن صدای انقلاب ملت را ارایه می‌کرد و با رهبران انقلاب به مذاکره می‌پرداخت، احتمالا عدم وقوع انقلاب شدنی بود.آخرین تلاش آقای پهلوی برای خاموش کردن شعله‌های انقلاب در17 شهریور روی داد که رژیم سلطنتی همه پل‌های پشت سر خود را خراب کرد و دیگر مصالحه با مردم کلا منتفی شد. وی در آخرین ماه‌های حکومت خود می‌توانست حداقل به مدیریت سقوط بپردازد و مثلا با استعفای خود هم از خونریزی جلوگیری کند، هم امنیت نسبی برای یاران و حتی خودش به وجود آورد و از همه مهم‌تر از عوارض یک سقوط جبری برای کشور بکاهد.شاه حتی شاهانه نایستاد و یاران خود را گذاشت و رفت! شاید این تنها حرکت محمدرضا پهلوی بود که نفع نسبی برای مردم داشت و مقاومت بی‌فرجام به همراه حمام خون را تمهید نکرد. در یک نگاه کلی می‌توان مستند اثبات کرد که ما هنوز در حال پرداخت هزینه اشتباهات شاه هستیم و چه بسا اگر این خطاها در یک مرحله متوقف می‌شد کمتر کسی نیاز به جراحی بزرگ انقلاب با همه عوارضش را ضروری می‌یافت. اگر خطاها از حد نگذرند و راه‌های کم هزینه اصلاح وجود داشته باشند حتی در دهه پنجاه که عصر انقلاب‌ها بود ملت دانای ایران به آن جراحی خونین متوسل نمی‌شد. امیدواریم دیگر تا ابد هیچ حاکمی در ایران آن اشتباهات مهلک را تکرار نکند و مردم را همواره عزیز بشمارد و پرونده تقابل دولت با ملت برای همیشه بسته شود و هیچ‌گاه مردم نیاز به انقلاب پیدا نکنند.

http://www.sepahannews.ir/fa/News/938293/سرمقاله-اعتماد--همه‌-چیز-از-اشتباهات-محمدرضا-پهلوی-آغاز-شد
بستن   چاپ