پیام سپاهان
ایران متحد دارد نه نایب
دوشنبه 3 دي 1403 - 22:55:13
پیام سپاهان - ایران /متن پیش رو در ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مریم سالاری| «ما بحران‌ها را در غزه کاهش دادیم.» این سخنی بود که «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی امریکا 5 روز پیش از عملیات «طوفان‌الاقصی» در مقاله‌ای در «فارن افرز» مطرح کرد تا بر انگاره دولت امریکا که توافق آبراهام در مسیر عادی‌سازی رابطه تل‌آویو و پایتخت‌های عربی، افق روشنی را به تصویر کشیده است، مهر تأیید بزند. اما رخداد ناگهانی‌ای که چند روز بعد در صبح 7 اکتبر 2023 ظهور کرد و زنجیره‌ای از حوادث طوفانی را در کل منطقه رقم زد، یکی از مهم‌ترین بنیان‌های نظری شکل گرفته در تصمیم‌گیرندگان امریکایی را به چالش کشید؛ اینکه شبکه متحدان غیردولتی ایران که غرب آن را نیابتی‌ها می‌خواند، همچون مومی در دستان تهران نیستند. واقعیتی که در سخنان روز گذشته رهبر انقلاب مورد تصریح قرار گرفت و تأکید شد:« اگر بخواهیم اقدام کنیم نیازی به گروه‌های نیابتی نداریم.»
اینکه «سالیوان» چند روز بعد از طوفان‌الاقصی ناگزیر شد در تشریح وضعیت خاورمیانه‌ای سیاست خارجی امریکا تجدید‌نظر و یادداشت خود را درباره این مهم اصلاح کند، این پرسش را پیش می‌کشید که چرا ایران هم همپای دیگر بازیگران منطقه و خارج از منطقه از عملیات 7 اکتبر غافلگیر شد؟ برای پاسخ به پرسش، هیچ‌ رویکردی جز تبارشناسی تاریخ مبارزانی که برای دهه‌ها در خاورمیانه و در مسیر تحقق خواست‌های سیاسی و اقتصادی خود جنگیده‌اند، اهمیت ندارد. گروه‌هایی که فلسفه وجودی‌شان فارغ از توافق نانوشته با آن دسته از کشورهای منطقه نیست که در خاستگاه منافع مشترک به یکدیگر می‌رسند و در فقدان امکان این دولت‌ها برای پرداخت هزینه و رقابت‌های منطقه‌ای، فضایی برای نقش‌آفرینی پیدا می‌کنند.
مبارزانی که بخشی از تاریخ خاورمیانه شدند
در شکل‌گیری اولیه گروه‌های مبارز غیردولتی در خاورمیانه نمی‌توان به تاریخ‌سازی پایان جنگ سرد ابرقدرت‌ها در این منطقه اشاره‌ای نداشت؛ جایی که بسیاری از بازیگران عربی منطقه متأثر از بازی این کشورها بالاجبار در زمین بازی‌ای قرار گرفتند که همه ابزارهای لازم را برای اجرای نقش ویژه خود نداشتند و این کافی بود تا به همزیستی مسالمت‌آمیز با شبکه بازیگرانی با ماهیت غیردولتی روی بیاورند که کارکرد خود را در پیگیری اهداف سیاسی، امنیتی و اقتصادی سمپات‌های خود در منطقه تعریف کرده بودند. در همین راستا «حماس»، «حزب‌الله»، «حوثی‌ها» و دیگر گروه‌های محور مقاومت هر یک به‌ عنوان گروه‌های شبه‌دولتی به بخشی از تاریخ مبارزه خاورمیانه تبدیل شده‌اند که بخشی از وظایف کلیدی دولت‌ها و اقتضائات برآمده از موقعیت جغرافیای زیستی خود را نمایندگی می‌کنند. مبنای شکل‌گیری شاخه‌های متعدد محوری که یکی پس از دیگری با شناسه مقاومت در تاریخ خاورمیانه ثبت می‌شدند، چیزی جز خلأهای امنیتی برجای مانده از کشورهای مربوطه نبود. در غزه، گردان‌های «القسام حماس» به عنوان پاسخی به مشارکت سازمان آزادی‌بخش فلسطین در توافقنامه صلح اسلو در سال 1993 و یافتن راه‌حلی مسالمت‌آمیز در روند نزاع با اسرائیل تشکیل شد، تزلزل در قدرت مواجهه ارتش لبنان در برابر دست‌درازی‌های متعدد اسرائیل، حزب‌الله را در سال 1982 به دنیا آورد، شکل‌گیری حوثی‌ها هم مولود خلأ قدرتی بود که در مرحله انتقالی پس از بهار عربی شکل گرفت و جبهه مردمی «حشد الشعبی» نیز در واکنش به از دست دادن شهرهای مهم موصل و فلوجه به دست داعش در سال 2014 پدیدار شد. گستردگی و پراکندگی این گروه‌ها از عراق و یمن گرفته تا لبنان و فلسطین، نشان می‌داد که آنها به موازات نیازهای برآمده از حکومت‌های مستقر، امکانی برای توسعه نفوذ داشتند و نقطه تلاقی منافعشان با بازیگران بزرگ منطقه همچون ایران هم می‌توانست دست برتر توسعه نفوذ و گسترش زمین بازی را به آنها ببخشد. اما این همپوشانی منافع نه به معنای گام برداشتن در مسیر ترجیحات ایران که در راه تأمین اهداف خاستگاه مردمی بوده است که زیر چتر حمایت آنها قرار گرفته‌اند. با این نگاه، آرمان فلسطین برای ایران و ارکان پرشمار جبهه مقاومت، فارغ از اشتراکات ایدئولوژیک، گزاره‌ای است که در منظومه امنیت ملی تعریف می‌شود و منافع آنها را در یک مسیر مشترک جای می‌دهد.
دلیل یک غافلگیری
بنابراین غافلگیری تهران از عملیات 7 اکتبر دلیل کافی می‌دهد تا غرب بر تصور وجود پیوند مستقیم و سازمانی ایران و بازیگران غیردولتی خاورمیانه تجدید‌نظر کند و شبکه نفوذ منطقه‌ای ایران را تنها برآمده از اتحادهای مستحکم آن با جریان‌های مبارز محور مقاومت در سراسر جغرافیای خاورمیانه معنا کنند؛ واقعیتی که دلیل مهمی بر بی‌اطلاعی تهران از جزئیات یکی از مهم‌ترین عملیات‌های نظامی حماس در منطقه دست و پا می‌کند و در عین حال واشنگتن را ناگزیر می‌نماید تا در مسیر مواجهه با قدرت بازدارندگی تهران به چاره‌ای غیر از مسیر نبرد مستقیم با جریان‌های مبارز منطقه که آن را بازوهای نیابتی ایران می‌خواند، بیندیشد؛ نسبتی که امیرسعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل آن را اینطور توصیف می‌کند: «ما آنها را هدایت نمی‌‌‌کنیم. ما به آنها فرمان نمی‌دهیم. ما با یکدیگر رایزنی مشترک داریم.» او رابطه ایران با این بازیگران را یک «پیمان دفاعی» توصیف و آن را به ناتو تشبیه کرد.
هزینه یک محاسبه اشتباه
مرور وضعیتی که ایران با تلاش برای تقویت ابزارهای بازدارندگی خود به کار گرفته، دلیلی دیگر بر این واقعیت است که فرمان بازیگران دولتی در دست آن نیست. آنچه «لاورنس فریدمن» در اشاره به مفهوم بازدارندگی به عنوان تلاش برای تغییر رفتار دیگران از طریق تهدیدات مشروط توصیف می‌کند، چیزی نیست که برای ایران در خارج از مرزهایش تعریف شده باشد. دستیابی به توانمندی مطمئن موشکی و آمیختگی آن با شیوه‌های نبرد نامتقارن و بارانی از رگبارهای موشکی گسترده که قابلیت تهدید و توانایی اعمال تهدیدات مراکز تجمع و تأسیسات نظامی و منابع اقتصادی و حیاتی بازیگر دشمن را داشته باشد، همه آن چیزی است که در صحنه بازدارندگی امروز ایران دیده می‌شود. بنابراین درک نادرست از جایگاه بازیگران مقابله‌کننده با اسرائیل در راهبرد منطقه‌ای ایران چیزی نیست جز اینکه تصمیم‌گیرندگان سیاست خارجی غرب را به اشتباه بیندازد و زمینه را برای استراتژی فاجعه‌بار آنها در روند ضدیت با ایران فراهم کند. چه فرونشاندن آتش جنگ فلسطین نه از مسیر تهران که از مهار تل‌آویو می‌گذرد و هر محاسبه اشتباه، ایرانی را که به پشتگرمی توان دفاعی بازدارنده‌اش تصمیم می‌گیرد و نه مختصات حاکم بر منطقه، یک قدم بیشتر از ایستگاه دیپلماسی دور می‌سازد و در عین حال امریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش را از نقطه صلح و ثبات دور می‌کند.
از این رو شاید ضروری است «سالیوان» که در پی پایان حکومت بشار اسد در سوریه ادعا کرده است، ایران با تضعیف حزب‌الله و محور مقاومت در ضعیف‌ترین نقطه در دهه‌های اخیر قرار دارد، بار دیگر نگاهی به یادداشت سال گذشته خود در «فارن افرز» داشته باشد تا مجبور نباشد چند روز بعد آن را اصلاح کند.


http://www.sepahannews.ir/fa/News/923333/ایران-متحد-دارد-نه-نایب
بستن   چاپ