پیام سپاهان - در حین صحبتها آدم حواسش غرق اشیای پیرامون و بهقول ما چیدمان منزل میشود… گویا به موزه صنایع دستی آمدهایم، موزهای که سراسر تاریخ، فرهنگ، تمدن، هنر و معنویت را در خود جای دادهاست؛ کنار و روی دیوارها، روی میزهای پذیرایی و شام در و دیوار، همه و همه از هنر و زیبایی حرف میزند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، تلفنم زنگ خورد و قرار بر این شد که همراه با استاندار اصفهان به منزل یک هنرمند پیشکسوت و از اهالی قلمزنی اصفهان برویم؛ چهارشنبه شب، ساعت 21 به منزل منصور حافظ پرست هنرمند و استاد رشته قلمزنی میرسیم؛ زنگ در خانه را میزنیم، خانهای با معماری قدیمی که شاید فکر نمیکردم در آن، چه هنرها و هنرمندی وجود داشته باشد!
پلهها را بالا رفتیم و با استقبال گرم خانواده استاد دقایقی را مهمان آنها شدیم و مهدی جمالینژاد استاندار اصفهان به همراه همراهانش به گفتوگو با استاد، مرور اتفاقات و خاطرات میپردازد؛ اوایل صحبت بود که استاد حافظ پرست اظهار میکند: غصه اصفهان، شرایط و حال و روز زایندهرود را میخورم…
اما استاندار با دیدی پر امید از اسناد خواست که ابراز ناامیدی نکند و گفت که من نسبت به آن خوشبین هستم و شما نیز اینگونه بنگرید.
در ادامه گپ و گفتها و با آمدن گرم برادر استاد حافظپرست، مروری بر خاطرات دوران دبیرستان و دوران تحصیل، شهرداری اصفهان و سهشنبههای با دوچرخه و دوچرخه سواری و… شد و خلاصه که میزبان ما با چهره و لبخندی سرشار از مهر و محبت به استاندار، بازگشت ایشان را به مسئولیت در اصفهان خوشآمد گفت.
در ادامه استاد به مسئله کارخانه ریسباف و اتفاقات آن اشاره میکند، از اینکه چطور و با چه سختیهایی این کارخانه به دست میراث رسید و… اما استاد گفت که هنوز یک جای کار ایراد دارد و معتقد بود که داوطلبان و کسانی که اصفهان را دوست دارند و دلشان برای اصفهان میتپد پای کار بیایند، مردم به شهرداری کمک کنند و در امور فنی نیز یونسکو وارد شود.
جمالینژاد نیز با اشاره به برنامهریزیها عنوان میکند: تصمیم داریم کارخانه ریسباف را در حوزه صنایع دستی و با همکاری بخش خصوصی تبدیل به موزه کنیم و باید خودمان به فکر خودمان باشیم و کار را پیش ببریم.
در حین صحبتها آدم حواسش غرق اشیای پیرامون و بهقول ما چیدمان منزل میشود… گویا به موزه صنایع دستی آمدهایم، موزهای که سراسر تاریخ، فرهنگ، تمدن، هنر و معنویت را در خود جای دادهاست؛ کنار و روی دیوارها، روی میزهای پذیرایی و شام در و دیوار، همه و همه از هنر و زیبایی حرف میزند.
استاد حافظپرست از کارها و فعالیتهای خودش برایمان میگوید، از سختی کار، از شیرینیِ لحظات قلمزنی و تاکید میکند: اگر روی پا هستم بهخاطر عشقی کار کردن است و همین موجب شده که همیشه ایدهها و کارهایم متفاوت باشد، به ندرت سفارشی کار میکنم و به همین خاطر است که تنوع کارها زیاد است؛ از طرفی با شروع کار تمام مسائل و مشکلات از ذهنم میرود و فقط روی طرح تمرکز میکنم و همین باعث خلق چنین آثاری میشود.
راست میگوید… آثار شاهکاری را خلق کرده، از مشربه با جنس فولاد، ذات الحِلَق که در ایران نیست اما وزارت علوم به او نقشهاش را داده و برای خودش آن را قلمزنی کرده بود، نمونه چراغهای دوره قاجار، کاسه و بشقابهای قلمزنی شده، قندیل مشبک و حتی اسطرلابی که با دستان او قلم زده شده بود! و دقیقاً قسمت هیجانانگیز کار او، قلمزنیِ کامپیوتر زمان یا همان اسطرلاب بود چراکه نه تنها قلم بر آن زده بلکه با اجزای آن خوب آشنا بود. و اینها تنها بخش کوچکی از ماجرا و هنر او است.
در لابهلای این قلمزنیها افتخاراتی که کسب کرده را میبینم، از قرآن کریم بزرگ تا هدایای ارزشمند دیگر که واقعاً شایسته و لایق چنین هنرمندی شاخص است.
ضمن گپ و گفتها استاد از کاری که اکنون در حال قلمزنی آن بود برایمان میگوید: «در وین و در حیاط سازمان یونسکو مجسمه دانشمندان بزرگ ایرانی همچون خیام و ابوریحان از منجمان و ریاضیدانان و از رازی و ابوعلی سینا قرار دارد که من اکنون آنها را طراحی و تصاویر را روی ظرفی قلمزنی میکنم.» و اینجا بود که یاد جمله هنر زبان جهانی است، میافتم؛ که چه حق گفته شده و بهقول فردوسی بزرگ واقعاً هنر نزد ایرانیان است و بس.
اواخر گپ و گفتمان است که استاد اشاره دارد، دیگر کشورها مدعی دانشمندان و بهدنبال گرفتن و زدن هنرهای ما به نام خودشان هستند و اینجا بود که باید این را برای خود تلنگری بدانیم تا در حفظ و پاسداشت آنها کوشش کنیم و خلاصه که تمام ماجرای بیان شده، قطعاً حق مطلب و حس و حال کامل را بیان نمیکند اما خاطرهای برای تاریخ خواهد شد و باید قدردان داشتههایمان باشیم.
کد خبر 818806