پیام سپاهان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
نصرتالله تاجیک، تحلیلگر مسائل منطقه درباره موضوع نقشآفرینی کشورهای خارجی در بحران جدید سوریه، به خبرنگار «هممیهن» گفت: آنچه در سوریه آغاز شده، هنوز دچار ابهام است و نمیتوان به طور دقیق روابط پشت پرده را تحلیل کرد. نمیدانیم پروژه چگونه کلید خورده؟! به همین دلیل معتقدم که باید عوامل خارجی و داخلی را دستهبندی و مرور کنیم.
یکی از زمینههای آغاز این بحران، تغییر تمرکز ایران و روسیه بر اولویتهای خودشان به جای مسئله سوریه است. روسها بر مسئله اوکراین متمرکز هستند و در چنین شرایطی طبیعی است که مسئله سوریه را در اولویت قرار ندهند. حتی پوتین به دنبال تحولات اوکراین، دکترین هستهای این کشور را تغییر داد. ایران هم مستقیم و غیرمستقیم از طریق گروههای مقاومت با مسئله غزه، لبنان و اسرائیل درگیر شد.»
او ادامه داد: «مسئله بعدی که حتی میتواند از مسئله تغییر اولویتهای ایران و روسیه مهمتر باشد، جابهجایی کادرها و نیروی رزمی حزبالله از سوریه بود. بعد از لطمههایی که حزبالله در سطح کادرهای ارشد دید و حملهای که به جنوب لبنان انجام شد، مقاومت ناچار بود که تمرکز خود را بر حفاظت از لبنان و جنوب آن بگذارد.» تاجیک خاطرنشان کرد: «عامل سوم، تهدیدها و تطمیعهایی بود که از سمت اسرائیل و کشورهای عربی نسبت به بشار اسد برای دور کردن او از ایران مطرح شد.
اسرائیل که به طور مشخص اسد را تهدید به ترور کرد و کشورهای عربی نیز تلاش کردند با تطمیع او با بازسازی کشورش سوریه را از ایران دور کنند. عامل بعدی این است که به حزبالله اجازه بازسازی خود داده نشود و مسئله پنجم هم ضرباتی است که حزبالله و محور مقاومت در یک سال گذشته خوردند. حزبالله ستون خیمه مقاومت بود و با این شرایط نمیتوانیم بگوییم مقاومت دست بالا را دارد. در حوزه عوامل خارجی و آنچه درباره نقش ترکیه مطرح میشود نیز میتوان آن را سهمخواهی آنکارا از منطقه دانست.»
سفیر پیشین کشورمان در اردن اضافه کرد: «با تمام این مسائل اما معتقدم که عامل اصلی که داخلی محسوب میشود به دولت سوریه با دو اشتباه استراتژیک برمیگردد. اول، عدم اصلاحات لازم و حل مشکلات مردم است. در مسئله تامین امنیت حلب، هزینههای سنگینی به خصوص از سمت ایران داده شد اما نه دولت، نه کشورهای منطقه و نه قدرتهای تاثیرگذار مثل آمریکا اهتمامی به این مسئله نداشتند که وحدت سرزمینی به سوریه باز گردد.
شاید هم منافعی در این وضعیت چندپارگی سرزمینی و عدم انسجام داخلی داشتند، اما حکومت و دولت سوریه و حامیانش مخصوصاً ایران و روسیه باید بیشتر توجه میکردند که تغییراتی در سطح سیاست و حکومت سوریه اتفاق بیفتد.»
وی افزود: «محور دوم این بود که اسد دل خود را به وعدههایی که گرفت خوش کرد. میتوانیم بگوییم که حکومت سوریه در این حوزه یکدست نبود. برخی درون حکومت معتقد بودند که باید روابط نزدیک با روسیه و ایران را ادامه داد و بخش دیگری هم با این نگاه همراهی نمیکردند. در نهایت انسجام داخلی وجود نداشت، به مسائل مردم نیز رسیدگی نشد و کار باز به اینجا رسید.
به نظر من آنچه درباره ترکیه، آمریکا و اسرائیل و ارتباط آنان با این بحران جدید مطرح میشود، به بحث کمک و آمادهسازی این گروههای جهادی و معارضه که طیف وسیعی هستند برمیگردد. اخباری وجود داشت که از حدود سه ماه قبل این تحرکات آغاز شده بود. اینکه چرا از آن جلوگیری نشد، به بحثهای میدانی برمیگردد و مسئله تغییر اولویتها که مطرح کردم.»
این تحلیلگر مسائل خاورمیانه درباره تاثیر این بحران بر وضعیت ایران و خاورمیانه گفت: «منطقه بیش از پیش دچار تنش شده است. اولین اثری که این جنگ از خود به جای میگذارد، افزایش ناپایداری و ناامنی در منطقه است که میتواند دامن بسیاری از کشورها را بگیرد. گسترش دامنه آن نیز به این صورت نخواهد بود که فقط به یکی دو کشور محدود بماند.
از طرف دیگر با توجه به اینکه ترامپ در آمریکا بر سر کار خواهد آمد و سیاستهایی که احتمالاً در مقابل اروپا و چین در پیش میگیرد، ممکن است ناپایداریها بیشتر شود. اگر این بحران ادامه پیدا کند، میتواند عراق، لبنان، اردن و شمال آفریقا و حتی اروپا و چگونگی جریان انرژی را تحت تاثیر بگذارد و نیروهای منطقهای مثل ایران، کشورهای حاشیه خلیجفارس و ترکیه را به خود مشغول کند.»
محسن صالحیخواه