پیام سپاهان - در مسیر پیشرفت درخشش هنرمندان خوش ذوق و با استعداد حوزه تئاتر کوهی بزرگ قراره گرفته، کوهی که بهدلایل کوچک و قابل حلی همچون نداشتن اتاق فکر، نداشتن سالن تئاتر استاندارد، بیتوجهی مسئولان به هنرمندان این عرصه و استقبال نکردن مردم از این هنر، باعث گلایهمندی فعالان آن در شهرستانها شده است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، این روزها نمایش در خاکی که در آن ستارههای هجو و کمدی بداههگویی همچون رضا ارحام صدر و ناصر فرهمند پرورش یافته که بدون هیچ گونه آموزش و علم به طور کاملاً غریزی و عاشقانه نمایشهای شادیآور را تا قبل از ظهور تئاتر غیرسنتی به شیوهی اروپایی، در خانه سیمون یا همان باشگاه ارامنه جلفا درخشیدند، بی رمق شده است.
بسیاری از فعالان این رشته هنری، علیرغم هوش، استعداد، تحصیلات آکادمیک و تجربهای که در این راستا دارند، مدتی است که دست از کار کشیده و به کار دیگری روی آوردهاند، اما سوالاتی مطرح است که چگونه میتوان این وضعیت را تغییر داد؟ با وجود نیروهای متخصصی که در این زمینه داریم چرا باید با چنین مشکلی مواجه باشیم و چرا در رسانههای جمعی از جمله تلویزیون تبلیغاتی برای تئاتر انجام نمیشود؟
سرنوشت هنرجویان تئاتر چه خواهد شد؟ بر این اساس مجید بدیعزاده استاد دانشگاه در خصوص چالشهای حوزه تئاتر به خبرنگار ایمنا اظهار میکند: یکی از بزرگترین چالشها، کم توجهی و اعتماد نکردن کارگردانها به نسل جدید و بیتجربه است و این امر سبب کم شدن نیروی جوان تازه نفس در این صنعت و سرخوردگی آنها شده است.
وی میافزاید: من از سال 1397 در بیشتر کارهایم از هنرجویان جدید و تازه نفس استفاده کردهام؛ استفاده از این نیروهای تازه نفس به دلیل شور و اشتیاقی که دارند، رنگ و بوی تازهای به اثرهایم بخشیده است.
این استاد دانشگاه عنوان میکند: معضل دوم، نداشتن پلاتوها استاندارد به منظور انجام تمرینات مفید و سازنده است؛ اگر در اصفهان هم ساختمانی نظیر سالن استاد مشایخی تهران وجود داشت که در واقع دارای یک مجموعه پلاتویی به نام پلاتوهای «مان» است، شرایط تمرینها بهتر و به همان نسبت خروجیها باکیفیت تر میشد اما مشکل اینجا است که بیشتر گروهها در حال روی آوردن به پلاتوهای زیرزمینی هستند که این کار علیرغم اضطرابی که برای آنها ایجاد میکند حتی میتواند برای آنها خطر آفرین باشد.
این کارگردان تصریح میکند: معضل سوم نداشتن تماشاخانههای استاندارد مجهز به ابزارهای پیشرفتهای مثل نور برای اجرایی باکیفیت است؛ یکی از تماشاخانههای اصفهان تالار هنر است که فقط دو سالن اجرا دارد، دیگری پردیس هنر با دو بلک باکس است که مجوز گرفتن برای اجرا در آن دو مرحله دارد و مرحله دوم به مراتب سختتر است و هزینههایی هم که کارگردان برای دریافت سالن باید متقبل شود بسیار افزایش یافته، تماشاخانه ماه هم علیرغم دولتی و حمایتی بودنش، بیشتر در اختیار گروههایی با موضوعاتی خاص قرار میگیرد، سالن نمایشی سیتیسنتر مسافت طولانی دارد و دور از دسترس عموماست، در آخر تماشاخانه سوره است که به شدت فرسوده شده و دیگر کسی در آن اجرا نمیکند در نتیجه گروهها به ناچار مجبور به اجرای مستقل میشوند.
بدیعزاده خاطرنشان میکند: یکی از دلایل مهم رواج بیشتر تئاتر در تهران میتوان به در اختیار داشتن بودجه و امکانات ابزاری بیشتر گروههای تئاتری در این شهر اشاره کرد.
وی عنوان میکند: برای از بین بردن این چالشها گروههای تئاتری باید به جای ایجاد حاشیه دست به دست هم تا با ایجاد فضای جدید و دوستانهتر، آموزشهای بهروزتر و هموار کردن این مسیر کارهای بهتری تولید شده و شاهد پیشرفت فرهنگ جامعه باشیم.
این استاد ادامه میدهد: ذائقه مردم اصفهان به دلیل روی آوردن گروهها به کمدی فارس با محتواهای مبتذل به منظور جذب مخاطبان و کسب درآمد به سمت اشتباهی هدایت شده است؛ در کتاب هویت اثر میران، پاراگرافی وجود دارد که به جذابیت انکار ناپذیر ابتذال برای مردم دنیا میپردازد؛ در صورتی که کمدی واقعی، کمدی موقعیت است.
وضعیت بحرانی تئاتر باعث دلسردی جوانان بااستعداد شده است ارس کرمانی، دانشآموخته رشته کارگردانی تئاتر در اصفهان در خصوص وضعیت نابسامان تئاتر اصفهان به خبرنگار ایمنا میگوید: یکی از بنیادیترین دلایل این وضعیت نداشتن تماشاخانه استاندارد است و بعضی از همین تماشاخانههای غیراستاندارد هم منحصراً به یک سری افراد بهخصوص داده میشود از این رو با توجه به مشکلات اقتصادی، مسیر ورود به این عرصه برای نسل جوانتر به منظور ارائه ایدهها و کارهای خلاقانه پرچالشتر شده است.
وی میافزاید: این چالشها سبب سردی و بیتفاوتی جوانان علاقهمند به حوزه تئاتر شده است، من نیز که از 18 سالگی در این عرصه تحصیل و تلاش زیادیکردهام در دسته همین افراد قرار میگیرم.
این کارگردان تئاتر ادامه میدهد: دومین چالش این بخش هنری نداشتن اسپانسر و مدیریت رابطه بین اسپانسر و هنرمند است؛ اغلب اوقات با توجه به ذهنیت تجاری اسپانسر که با معیارهای زیباییشناسی هنرمند متضاد است، اختلاف ایجاد شده و این ارتباط را تحت تأثیر خود قرار میدهد؛ در چنین موقعیتی باید فرد یا سازمانی وجود داشته باشد تا در این میان زبان مشترکی ایجاد کند و اسپانسر و هنرمند بتوانند همکاری بهتری داشته باشند.
کرمانی میگوید: مطلب مهم بعدی در ارتباط با سبک و موضوع تئاترهای امروز اصفهان بوده در این راستا در نگاه اول به نظر میرسد فقط سبک کمدی پولساز است و این نگاه باعث اشباع این سبک شده است؛ اما نگاه حرفهای تر و جامعتر این است که مخاطبان نسل جدید با میانگین سنی 22 سال، این سبک را نمیپسندند و خواستار موضوعاتی هستند که موجب ایجاد دغدغه بین آنها شود و اگر به این خواستهها توجه میشد، امروز به جای صندلی قهوهخانهها صندلی تماشاخانهها پر میشد؛ البته حذف سبک کمدی هم کار درستی نیست و ما خواستار هموار شدن مسیر برای سبکهای متنوعتر هستیم.
وی ادامه میدهد: از نظر اقتصادی به دلیل وجود نگاه برگشت مالی، نیازمند نیروی متخصص به منظور تشکیل اتاق فکر حرفهای هستیم تا وظیفه دستهبندی مخاطبین و پیدا کردن بهترین موضوعات، سبکها و ایدهها را در فضای خلق نمایش به عهده بگیرد.
این کارگردان تئاتر تصریح میکند: حداقل در 10 سال اخیر در اصفهان هیچ اقدام بنیادی و مهمی در حوزه آگاهسازی و فرهنگسازی تماشای تئاتر و به طور کلی حمایت از هنر و هنرمندان انجام نمیشود و این یکی از مهمترین دلایل ضعف هنر تئاتر است؛ در صورتی که با اقدامات سادهای مثل گسترش تبلیغات شهری یا ایجاد بنگاههای مرتبط میتوان از این هنر غنی و گویا حمایت کرد.
کرمانی تاکید میکند: بنگاههای هنری میتوانند گامهای بزرگی در زمینه ایجاد رویدادهای هنری، خارج کردن این هنر از حالت انحصاری، کوتاه کردن روند ایده تا اجرا و گزینش افراد متخصص بردارند و نمایشهای قابل قبولتری را به مخاطبان عرضه کند؛ این بنگاهها اگر مدیری با سطح انرژی بالا، تفکر پویا و آستانه تحمل بیشتر داشته باشند، میتوانند برنامه راهبردی مناسبتری برای این مسیر بریزند در این صورت اتفاق شگرفی خواهد افتاد.
وی میگوید: باید به جای اینکه فقط گلایه کنیم، دست به دست هم بدهیم و این هنر غنی را از این وضعیت نجات دهیم، زیرا هنوز هم مخاطب داریم، فقط برخی نمایشها که بسیار هم پرمخاطب هستند سطحی و غیر حرفهای عمل میکنند و نمایشهای بهتر به دلایلی از قبیل معروف نبودن اعضای گروه، بیمخاطب میمانند؛ این رشتهی هنری نیازمند مدرنیزه شدن تفکر هنرمندان و مسئولان است تا آثاری خلق شوند که بتوانند روی احساسات و درک مردم تأثیر بگذارند و به زندگی آنها نور آگاهی بتابانند.
این کارگردان تئاتر با اشاره به چالشهای موجود در مسیر هنرمندان این عرصه میگوید: ما درآمدزایی مشخصی نداریم، یعنی در برابر زمانی که بازیگران و دیگر عوامل برای تمرین و خلق یک اثر میگذارند، درآمد مشخصی ندارند و در نتیجه اوضاع معیشتی آنها به خطر میافتد، این در حالی است که تبلیغات ضعیف عمل میکنند، رزرو پلاتو برای تمرین کار سادهای نیست، سالنها انحصاری هستند و چالش مدیریتی داریم و این چالشها دغدغهی فکری کارگردان را برای ساخت یک اثر چندین برابر میکنند و باعث از هم پاشیدگی گروه میشود.
تئاتر، ابزاری قدرتمند برای رشد فرهنگی جواد ایزد دوست از فعالان حوزه تئاتر نیز در خصوص خالی ماندن صندلیهای تئاتر در شهرستانها به خبرنگار ایمنا میگوید: نمایشها بر اساس موضوعاتی که دارند به سه دسته تقسیم میشوند؛ دسته اول نمایشهای مفهومی است که با موضوعات اجتماعی در قالب فضای جشنوارهای و هنری تولید میشوند و مخاطبان خاصی دارند؛ دسته دوم نیز نمایشهایی است که با موضوعهای خاص ملی_ مذهبی تولید میشوند، مانند نمایشهای دفاع مقدس، نمایشهای مختص ایام ماه محرم و صفر و در کل نمایشهای مناسبتی؛ دسته سوم نمایشهای کمدی با موضوع آزاد که بیشترین مخاطبان را دارند.
وی میافزاید: شاید یکی از مهمترین دلایل خالی ماندن سالنهای نمایش در دو دستهاول، کثرت دستهی سوم باشد؛ اما دلیل بعدی نبود تبلیغات درست توسط سالندارها و خود گروههای نمایشی از این موضوعات است.
این فعال حوزه تئاتر در پاسخ این سوال که تا به امروز چه کارهایی برای ترویج فرهنگ تئاتر بین مردم انجام شده میگوید: کارهای انجام شده هیچکدام زیربنایی و زیرساختی نبوده و اقدامات سطحی و مقطعی هم که انجام شده بیشتر کاربرد مُسکنی داشته است؛ برای تبلیغ هر تئاتر و نمایشی گروهها به صورت شخصی و خودجوش و بر اساس ارتباطات شخصی اعضای گروه عمل میکنند و هیچ اقدام اساسی برای تبلیغات آنها انجام نمیشود.
ایزددوست ادامه میدهد: یکی از دلایلی که اصفهان سالن تئاتر استانداری ندارد و برای ساخت آن اقدامی هم نمیکند نداشتن بودجه کافی است؛ تا جایی که حتی به دلیل هزینههای نگهداری سالنها به بخش خصوصی یا سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری واگذار شده است؛ البته به جز سالن تالار هنری که آن هم از استانداردهای لازم برخوردار نیست و با توجه به پایین بودن آمار فروش نمایشهای درحال اجرا در اصفهان عملاً بخش خصوصی نمیتواند هزینههای خود را برای ساخت پلاتو و سالنهای استاندارد نمایش تأمین کند و این وظیفه به گردن سازمانهای متوالی است که این سازمانها هم این کار را انجام نمیدهند.
وی تصریح میکند: برای تهیه و تدوین یک اثر فاخر نیازمند این هستیم که تمام دستگاههای اجرایی و فرهنگی از آن اثر حمایت کنند؛ علاوه بر این همه چیز بر گردن کارگردان، نویسنده و بازیگران نیست و تقریباً 50 درصد کیفیت کار مرتبط با نوع تجهیزات و امکانات موجود، برای ساخت آثار نمایشی است؛ وقتی ما سالن با کیفیت و استاندارد نداشته باشیم از جمله نور، سیستم صوت، سن گردان یا سن متحرک نداشته باشیم، نمیتوانیم اثر فاخر تولید کنیم.
این فعال حوزه تئاتر تکمیل میکند: در شهرهایی مانند اصفهان امکانات تبلیغی مناسب و دستگاههای عریض و طویل خوبی داریم و اگر سیستمهای دولتی نمایشهایی که روی صحنه هستند را بر اساس فضا و محتوای ذهنی که این آثار دارند، وارد سبد خانواده پرسنل خود بکنند، بهصورتی که به تمام پرسنل سازمانها، دستگاههای دولتی و اجرایی سهمیه تماشای آثار نمایشی در حال اجرا داده شود، رونق این آثار بهتر میشود و با توجه به افزایش فروش این کارها، گروهها تشویق میشوند تا آثاری با کمیت و کیفیت بالاتر تولید کنند که توجه سرمایهگذاران بخش خصوصی را برای سرمایهگذاری در این حوزهی هنری جلب کنند.
با این اوصاف از چه کسی باید برای ساخت تماشاخانهای استاندارد، مجهز به ابزارهای تئاتری روز دنیا، درخواست کمک کرد؟ برای اینکه جامعه از جهان سوم به جهان اول مبدل شود، نیازمند فرهنگ سازی هستیم و چه ابزاری قدرتمندتر از تئاتر...
کد خبر 809190
http://www.sepahannews.ir/fa/News/904903/پردهنشینان-خاموش؛-قصههایی-که-سکوت-کردند