پیام سپاهان - آرمان ملی /متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
احسان انصاری| سه ماه از کار دولت میگذرد و در این مدت دولت پزشکیان با دو چالش مهم مواجه بوده است؛ نخست اینکه این دولت هنوز گفتمانسازی نکرده و مشخص نیست چرا در این زمینه مفهومپردازی نمیشود.
پزشکیان تلاش میکند از قابلیتها و تواناییهای همه جریانهای سیاسی در دولت استفاده کند اما همین تصمیم هارمونی گفتمانی دولت را بهم زده است. از سوی دیگر گفتمان رقیب دولت که در رقابتهای انتخاباتی به نتیجه دلخواه نرسید، تلاش کرده اهداف خود را در سیاست خارجی دنبال کند. تنشهای منطقه به حدی شدت یافته و کشور را درگیر کرده که ماههای ابتدایی کار دولت را تحت تأثیر قرار داد و اتفاقات مثبت دولت پزشکیان مانند انتخاب استانداران اهل سنت کرد و بلوچ مورد توجه افکار عمومی قرار نگرفت و فضای غالب کشور تحت تأثیر فضای پرتنش منطقه است. در چنین فضایی است که دولت دست به برخی انتصابهای سوالبرانگیز زده است. اگر دولت نتواند درباره دلیل یا دلایل این انتصابها، افکار عمومی را قانع نکند، ممکن است با ریزش پایگاه اجتماعی مواجه شود. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این مسائل با دکتر تقی آزاد ارمکی استاد دانشگاه و جامعهشناس گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
*شعار وفاق ملی که آقای پزشکیان مطرح کرده به محلی برای جدل و مناقشه جریانهای سیاسی تبدیل شده است. در مقابل شعار دولت برای وفاق، برخی انتصابها مورد نقد و پرسش قرار گرفته است. در مجموع آقای پزشکیان چقدر در تحقق این شعار موفق عمل کرده است؟
من فکر نمیکنم شعار وفاق ملی با چالش مواجه شده، بلکه فکر میکنم هنوز جامعه و نیروهای سیاسی موضوع وفاق ملی را در کانون توجه خود قرار نداده که بتوان آن را به شکل یک گفتمان مورد تحلیل و بررسی قرار داد. مفهوم وفاق ملی تنها در فضای سیاسی باقی مانده و مناقشات نیز در همان عرصه خود را نشان میدهد. در بین حامیان آقای پزشکیان ما کسی را نمیبینیم که در این زمینه مفهوم پردازی کند و این یک مشکل بنیادی است که در مقابل کار دولت قرار گرفته است. نکته دیگر اینکه مفهوم وفاق ملی تاویلپذیر است و به آسانی میتوان آن را به مفهوم دیگری تبدیل کرد. به عنوان مثال وفاق ملی میتوانست به شکل آشتی ملی مطرح شود. دو مفهوم بسیار به هم نزدیک هستند، اما آشتی ملی معنای دیگر و ویژگیهای منحصر به خود دارد که متفاوت از وفاق ملی است. آقای پزشکیان از مفهوم وفاق ملی درکی ساده و روشن دارد. از نظر ایشان وفاق ملی کار کردن مدیران با هم است. در حال حاضر سه قوای اصلی کشور با هم کار میکنند و هیچ تنشی هم با سطوح بالای مدیریت کشور وجود ندارد. منظور آقای پزشکیان دقیقا در همین حد است و بیش از این نیست. ضمن اینکه مفهوم مورد نظر آقای پزشکیان در سطح مدیران سیاسی باقی مانده و هنوز به اعماق اجتماع کشیده نشده و به عبارت دیگر مردم نسبت به آن آگاهی خاصی ندارند. اگر آشتی ملی مطرح میشد دولت باید با خیلیها آشتی میکرد. آشتی معمولا با کسی انجام میشود که رقیب محسوب میشود و در دورههایی دچار ناراحتی و نقار بودهاند، مثل اصلاحطلبان و اصولگرایان و یا حالتهایی از این دست. در این حالت همه نیروهای اجتماعی برای تحقق همگرایی و آشتی باید وارد میدان میشدند، اما چنین اتفاقی رخ نداده است. نکته دیگر اینکه جریان اصلاحات تلاش میکند پزشکیان را در بر بگیرد، اما من پزشکیان را شروع جریان سوم در ایران میدانم. پزشکیان میگوید نه اصلاحطلبی و نه اصولگرایی، از نظر او همه باید با هم کار کنند. به بیان دیگر، در صورتی که دولت پزشکیان به سمت آشتی و همگرایی ملی حرکت کند، من این دولت را به عنوان جریان سوم خواهم شناخت و معتقدم چنین جریانی میتواند برای ایران نجات بخش باشد.
در صورتی که دولت پزشکیان به سمت آشتی و همگرایی ملی حرکت کند، من این دولت را به عنوان جریان سوم خواهم شناخت و معتقدم چنین جریانی میتواند برای ایران نجات بخش باشد
*اگر بپذیریم که دولت پزشکیان هنوز گفتمان سازی نکرده و به همین دلیل نه میتوان دولت وی را اصلاحطلب نامید و نه میانهرو، آیا خلأ گفتمانی در دولت مشهود نیست؟
دولت آقای پزشکیان میانهرو نیست و در عین حال اصلاحطلب به معنای مصطلح و اصولگرا نیز به معنای مصطلح نیست. یکی از محوریترین موضوعات اصولگرایی پافشار بر اصول و جهانبینی است، اما جریان اصلاحطلب نگاه دیگری به اولویتها اجتماعی و سیاسی دارد و از نظر این جریان موضوعاتی مانند عدالت و دموکراسی اولویت بالاتری دارند. در عین حال دولت، به دلیل برخی روشها در نگاه به مسائل اجتماعی به جریان میانهرو هم نزدیک است. در واقع دولتی شکل گرفته که به دین، نیازهای مردم، دموکراسی و عدالت توجه دارد. برقراری تعادل بین اجزای سهگانهای که شکل گرفته، نیاز به یک ساماندهی مفهومی و نظری دارد. من این سهگانه را عبور از اصلاحطلبی و اصولگرایی و حتی میانهرویی میدانم و معتقدم نجات کشور از این طریق میگذرد که من نامش را راه سوم میگذارم. راه سوم با میانهرویی متفاوت است. به آقای روحانی نیز میانهرو میگفتند در حالی که میانهرو نبود. آقای روحانی میخواست راهی را از طریق برجام به عنوان راه سوم شکل دهد که هم آمریکاییها به قرارها پایبند نبودند و هم برخی جریانها تندروی داخلی با دولت همراهی نکردند. راهی که پزشکیان در پیش گرفته متفاوت است اما یک مانع عمده وجود دارد. مانع مهم نیز قرار گرفتن در شرایط جنگی و پرتنش است. در شرایط جنگی چالشهایی به وجود میآید که در شرایط صلح معنا ندارد. دولتها در ایران نیاز به پشتوانه دارند و معمولا هشت ساله هستند و ماندگار میشوند. ما هنوز سایه دولتها گذشته را بر سر هر دولتی که شکل میگیرد مشاهده میکنیم. دولت آقای پزشکیان باید به یک گفتمان چنگ بزند و بر اساس آن گفتمان، برخی مشکلات را ببیند و در عین حال برخی را نبیند. اتفاقی که در ایران همواره رخ داده این است که دولتها همه مشکلات را در دستور کار خود قرار میدهند اما برای مشکلات باید سطوح متفاوتی در نظر گرفت و بر اساس اولویتها برخی مشکلات را مورد توجه قرار داد و از برخی گذشت. هیچ دولتی نمیتواند همه مشکلات را حل کند و اگر چنین دولتی وجود داشته باشد ضرورتی برای برگزاری انتخابات بعدی وجود نخواهد داشت.
*اتفاقی که در دولت پزشکیان برای اولین بار رخ میدهد استفاده از استانداران اهل سنت و کرد و بلوچ است. این رویکرد چقدر میتواند به فراگیر شدن گفتمان دولت پزشکیان کمک کند؟
اگر ما در شرایط خاص و پرتنش فعلی قرار نداشتیم این رویکرد بسیار مورد توجه قرار میگرفت و نتیجه بخش میبود، اما شرایط دشوار و پرتنش باعث شده چنین اتفاق مثبتی کمتر به چشم بیاید. به عنوان مثال بازی که آلمانیها در روزهای اخیر با ایران به راه انداختند تأثیر به مراتب مخربتری نسبت به اقدامات آمریکا علیه ایران دارد. اگر یک کشور دیگر اروپایی نیز چنین بازی را راه بیندازد آینده مذکرات برجام با چالشهای جدی مواجه خواهد شد. راه اروپا برای تعامل دولت پزشکیان بسته شده است. این احتمال نیز وجود دارد که راه منطقه نیز بسته شود. در واقع شرایط به شکلی است که اتفاقات مثبت دولت پزشکیان دیده نمیشود وگرنه اقداماتی که دولت پزشکیان برای وحدت قومیتها و مذاهب دیگر کرده، قابل تقدیر است. دولت پزشکیان تنها دولتی در تاریخ جمهوری اسلامی است که دولت قبل از خود را تحقیر نمیکند و همه چیز را گردن دولت قبلی نمیاندازد. اگر تجربه گذشته را به یاد بیاوریم، که هر رئیس دولتی، چگونه با رئیس دولت قبل از خود برخورد میکرد، چگونه دست به تحقیر و تخریب همه تلاشهای دولت قبل میزد، به خوبی به کار بزرگ دولت پزشکیان پی خواهیم برد. برخی آقایان در مناظرههای انتخاباتی، به صراحت دولت آقای روحانی را تحقیر میکردند. قبل از آن هم این خصوصیت وجود داشت و در واقع این تحقیرها موجب خصومت سیاسی میشده است. نکته دیگری که وجود دارد این است که پزشکیان هنوز از نخبگان جامعه ایران استفاده نکرده و من نخبهای در اطراف آقای پزشکیان نمیبینم.
*گفتمان رقیب دولت پزشکیان که در انتخابات به نتیجه دلخواه نرسیده پس از انتخابات تلاش کرد فضای سیاسی و فکری جامعه را معطوف به مسائل سیاست خارجی کند و تلاش کند در فضای سیاست خارجی و تنشهای منطقهای اهداف خود را دنبال کند. به همین دلیل نیز وضعیت تنشزا بر ماههای اولیه دولت سایه افکنده است. پزشکیان چگونه و با چه ابزارهایی میتواند از این وضعیت خارج شود؟
گفتمان رقیب دولت پزشکیان چند نکته محوری دارد که فقرزدایی، اخلاق، عدالت، ستیز با استکبار و... است. اصولگرایان تقریبا در همه این مسائل شکست خوردهاند. دو دولت نهم و دهم، و دولت قبل با شعار تبعیضزدایی روی کار آمدند اما در این زمینه کوچکترین موفقیتی به دست نیاوردند. اصولگرایان همواره مدعی اخلاق محوری بودهاند در حالی که مهمترین چالشهای اخلاقی در دوران آنها شکل گرفته است. نکته جالب این است که دولتهایی که روی برقراری عدالت اجتماعی تاکید داشتند، به دلیل عملکرد خود با تحرکات اجتماعی روبهرو شدند و نشان میداد که جامعه عملکرد آنها را نمیپسندد و اتفاقاتی در خیابانهای کشور رخ داد که هزینههای زیادی برای کشور به همراه داشت. این دولتها شعار آشتی و تنشزدایی با غرب میدادند و تلاش میکردند که به طرف مقابل نزدیکتر شوند اما این اتفاق رخ نداد. امروز برخی با داعیههای اصولگرایانه در واقع دنبال کنار آمدن هستند و چاره نیز جز این نمیبینند. به هر حال بقای نظام سیاسی یک اصل است و برای جریانهای سیاسی از اصولگرا و اصلاحطلب و میانهرو حائز اهمیت است، اما نگرانیها در جای خود محفوظ است. در فضای پرتنش و جنگی پیشبینی آینده بسیار دشوار است.