مذاکرات شنبه؛ تحصیلِ حاصل قبل از توافق
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
از آنجا که ایران به دنبال سلاح هستهای نیست و محور مطالبات امریکا هم سلاح اتمی است توافق از قبل به دست آمده است
بازار ![]()
مهدی بیکاوغلی| مقامات ایرانی و امریکایی این روزها به چه میاندیشند و چه دورنمایی را مدنظر قرار دادهاند؟ این پرسش شاید مهمترین ابهامی باشد که همزمان با آغاز دور اول مذاکرات دوجانبه ایران و امریکا هم برای مردم و هم برای تحلیلگران وجود دارد. ماشاءالله شمسالواعظین در پاسخ به این پرسش از ترجیعبند «تحصیل حاصل» استفاده میکند تا با استفاده از آن لایههای سطحیتر موضوع را شکافته و به اعماق موضوعات دسترسی پیدا کند. او با تکیه بر دادههای مستند موجود معتقد است، در شرایطی که ترامپ در نامهاش اعلام کرده، عدم دسترسی به سلاح هستهای برایش کفایت میکند و در دکترین دفاعی ایران هم مطابق فتوا و راهبرد رهبری، دسترسی به سلاح هستهای جایگاهی ندارد، بنابراین توافق در دسترس بوده و دو طرف باید به فکر دوران پساتوافق باشند. این تحلیلگر مسائل سیاسی در ادامه به نیاز ترامپ به یک پیروزی بزرگ در حوزه دیپلماسی اشاره کرده و میگوید: ترامپ بیشتر از ایران به توافق نیاز دارد، چراکه میتواند سبد دستاوردهایش را سنگینتر کند. شمس، درگیر بودن روسیه در میدان جنگ با اوکراین را فرصتی برای ایران میداند که از طریق آن میتواند با موانع کمتری در مذاکرات مواجه شود. این تحلیلگر توافق ایران و امریکا را نه فقط به نفع ایران، بلکه به نفع سایر کشورهای منطقه به خصوص مردم فلسطین، یمن، عراق، لبنان و... میداند.
روز شنبه دور نخست مذاکرات ایران و امریکا پایان پیدا کرد. مذاکراتی که هم طرفهای ایرانی و هم امریکایی آن را مطلوب و سازنده ارزیابی کردند و دورنمای روشنی برای گفتوگو و تفاهم آینده هم ارایه شد. شما این فضای مذاکراتی را چطور ارزیابی میکنید؟
شخصا نگاه مثبتی به دور اول مذاکرات ایران و امریکا دارم، به ویژه اگر به این مذاکرات از زاویه دید آقای ترامپ به موضوع نگاه کنیم، امیدها به این مذاکرات بیشتر میشود. اساسا امریکای مدل ترامپ به دنبال کسب بیشترین امتیاز اقتصادی از هر ارتباطی است. در دور اول ریاستجمهوری بهانه اصلی او برای خروج از برجام این بود که ایالاتمتحده، منفعتی از برجام نمیبیند که بخواهد نسبت به آن پایبندی نشان دهد. ترامپ به دنبال منفعت اقتصادی است. لازم است ایران در این دور از مذاکرات جاذبههای اقتصادی را برای امریکا پررنگ کند. به نظر میرسد این نوع نگاه اقتصادی به رویکرد کلی دولت امریکا بدل شده است. اخیرا در لابهلای بحثهای مرتبط با جنگ تعرفهها ردپای این نگاه و این رویکرد را میتوان دید. این جهتگیری به اندازهای جدی است که امریکا حاضر شده آن را به بهای خروج از سازمان تجارت جهانی و سایر معادلات ژئوپلیتیک (منظور مقابله با چین است) دنبال کند. پس فقط شخص ترامپ نیست که اقتصادی میاندیشد، بلکه کلیت سیستم مدیریتی ایالات متحده به دنبال شکلدهی به رویکردهای جدیدی در اقتصاد جهانی هستند، بنابراین در چارچوب مذاکرات جدیدی که دولت امریکا با ایران آغاز کرده، اگر ترامپ احساس کند نخستین نیرویی است که در حال انعقاد توافقی با ایران است که در آن به منافع اقتصادی امریکا توجه شده، توافق را پیش برده و آن را مستحکم میکند. برجستهتر کردن بخشهای اقتصادی مذاکرات توسط ایران باعث میشود بخشهای امنیتی، سیاسی و حتی در بخشهای ژئوپلیتیک تحتالشعاع آن قرار گیرد که این به نفع ایران است.
اما در دورههای گذشته شاهد بودیم که متغیرهای پیرامونی مانند روسیه، عربستان، اسراییل و...موانعی بر سر راه مذاکره و توافق ایجاد میکردند. این متغیرهای اثرگذار امروز چگونه عمل میکنند؟
اگر این مذاکرات و توافق احتمالی پس از پایان جنگ روسیه و اوکراین آغاز میشد، من نگران میشدم، اما یکی از شانسهای بزرگ دو طرف این است که این مذاکرات قبل از پایان مناقشات روسیه و اوکراین در حال برگزاری و نهایی شدن است. غیبت روسیه در مذاکرات، حتما به سود استقلال سیاسی ایران است. ایران از فشارهای روسیه برای اینکه فلان تصمیم را بگیرد و فلان کار را بکند، دور است. ازسوی دیگر روسیه دیگر نمیتواند با کارت ایران در مواجهه با ترامپ بازی کند. به عرض اولم باز میگردم، اگر ایران بتواند (که حتما میتواند) در حوزه سرمایهگذاریهای خارجی مانند توسعه زیرساختهای نفتی، گازی، نوسازی ناوگان هوایی، ایجاد و توسعه راهها، معادن و... مشوقهایی را برای امریکا تدارک ببیند به توفیق مذاکرات کمک میکند. البته ایران هم به سرمایههای یک قدرت اقتصادی و راهبردی مانند امریکا برای نوسازی زیرساختها و بهبود شاخصهای توسعهای خود نیاز دارد. این روند به اتخاذ رویکردهای بیطرفانه امریکا در حوزههایی چون مسائل «ایران-خاورمیانه»، «ایران-شمال آفریقا»، «ایران-آسیای میانه» و...منجر شده و جایگاه ایران را در منطقه نیز ارتقا میدهد. علیالقاعده این اتفاق رخ میدهد. در کل پیشبینی میکنم مذاکرات خوب پیش برود.
اخیرا اخباری در مورد تعریف حوزههای سرمایهگذاری هزار، 2هزار و حتی بر اساس اعلام حسین مرعشی 2500 میلیارد دلاری در ایران منتشر شده است. حتی اعلام شده مشکلی برای مشارکت امریکا در این طرحها وجود ندارد. این مشوقها را برای پیشبرد مذاکرات مناسب میدانید؟
بسیار اثرگذار است. با نگاه ژئواستراتژیک این تصمیمات در راستای منافع ملی است. اقتصاد ایران به یک بازسازی زیرساختی نیاز دارد. این اقتصاد از روند عادی خود عقب افتاده است. از سوی دیگر ایالات متحده هم نیازمند شریک منطقهای بزرگی مانند ایران است تا با خیالی آسوده، پیگیری منافع خودش در مواجهه با چین و اروپا و... شود.
جدا از دستاوردهای اقتصادی که شما هم به آن اشاره کردید، از منظر سیاسی و دیپلماسی، مذاکره و توافق با ایران برای ایالات متحده چه آورده و سودی میتواند داشته باشد؟
وقتی امریکا پذیرفته که فاز اول این مذاکرات به صورت غیرمستقیم دنبال شود، نشاندهنده آن است که این مذاکرات برای امریکا واجد اهمیت ویژهای است. امریکا نیازمند کسب یک دستاورد در عرصه بینالمللی است. این دستاورد هم باید درخصوص یکی از پیچیدهترین پروندههای نیم قرن اخیر امریکا و جهان باشد. در ایالاتمتحده دستیابی به چنین توافقی مهم است. ایران چند شانس بزرگ آورده است؛ یکی اینکه روسیه و اوکراین در حال نبرد هستند. همچنین اروپا و ایالاتمتحده به دلیل جنگ تعرفهها روابط تنشآلودی دارند. اینها کمک میکند تا هم امریکا در ارتباط با ایران و هم ایران در رابطه با غرب به سرعت به توافق برسند. هر دو کشور به هم نیاز دارند. امریکا به یک موفقیت بینالمللی نیاز دارد و تشنه توافق با ایران است. این اظهارات به این معنا نیست که امریکا هرگز به گزینه نظامی فکر نمیکند و فقط مساله این است که سازش برایش منافع بیشتری دارد. این فکر که امریکا همه گزینههایش را از روی میز برداشته، یک اشتباه محاسباتی است که میتواند باعث واکنش امریکا شده و مشکلات ایران را بیشتر کند.
یعنی در دوگانه مسائل اقتصادی و ژئوپلیتیک؛ شما معتقدید که ایران باید اقتصاد را به عنوان اولویت مذاکرات برگزیند؟
اگر ایران بتواند کارتهای اقتصادی و ژئوپلیتیک را روی میز بگذارد، برای امریکا جذابتر خواهد بود. از آنجا که ایران هم از این رویکرد اقتصادی در مذاکرات منفعت میبرد، لذا چیزی را از دست نمیدهد، بلکه دستاوردهای بسیاری هم خواهد داشت. ایران نیاز خود را به عنوان امتیاز روی میز گذاشته و بر سر آن تفاهم میکند. امریکا هم از رهگذر این امتیاز اقتصادی (که نیاز ایران هم هست) به سرمایهگذار بزرگ پروژههای ایران بدل میشود. با توجه به جنگ تعرفهها، بهترین فرصت است که همکاریهای اقتصادی ایران و امریکا توسعه پیدا کنند. امریکا هم با کسب امتیازهای اقتصادی، مسائل سیاسی و امنیتی را از اولویت خارج کرده و منافع ایران به بهترین شکل محقق میشود.
سالهاست تحلیلگران اعلام میکنند ثبات در خاورمیانه زمانی رنگ واقعیت به خود میگیرد که ایران و امریکا بتوانند ارتباط سازندهای با هم برقرار کنند. آیا با این فرضیه موافقید و مهمتر از آن فکر میکنید با تفاهم ایران و امریکا میتوان سایر معادلات منطقهای مانند غزه، لبنان، سوریه، عراق و یمن را بهتر حل کرد؟
در بحثهای استراتژیک و ژئوپلیتیک باید توجه داشت که مسائل غزه و فلسطین چه سهم و حجمی را در مسائل استراتژیک ایران دارد. ایران اگر متناسب با این سهم بتواند در حوزه مسائل خاورمیانه نقشآفرینی کند، ایالاتمتحده بهترین طرفی است که میتواند این سهم را به رسمیت بشناسد، چراکه امریکا با همه بازیگران اثرگذار منطقهای روابط حسنهای دارد. اگر ایران بتواند درخصوص بازسازی و بهبود وضعیت مردم غزه به توافق برسد، هم باریکه غزه در معرض یک بازسازی مدرن قرار میگیرد و هم دست اسراییل برای ظلم به مردم کوتاهتر میشود. اگر چنین حسی به امریکا داده شود که ایران یک دوران ثبات و آرامش در منطقه از طریق احیای حقوق مردم فلسطین یا هر فرمول دیگری دنبال میکند، مردم فلسطین و غزه هم شرایط بهتری را تجربه میکنند، در آن صورت نقش ایران در بازگشت ثبات و صلح منطقهای بسیار برجستهتر خواهد بود. معتقدم ایران میتواند در حوزه مسائل منطقهای هم نقش ویژهای ایفا کند. حتی ایران قادر است نوع جدیدی از نقشآفرینی مانند نقش مصر در نیمه دوم قرن 20 را در قرن 21 ایفا کند.
موضوع مهم بعدی، محتوایی است که امریکا در مذاکرات دنبال میکند؟ برخی رادیکالهای داخلی اعلام میکنند ترامپ به دنبال خلع سلاح ایران، جمعآوری دانش هستهای و بیاثر ساختن تاثیرگذاری منطقهای ایران است. روایتهای دیگری هم وجود دارد که ایالاتمتحده تنها خواستار عدم دسترسی ایران به سلاح هستهای است. شما درخصوص این محتوای مذاکراتی چگونه میاندیشید؟
این یک پرسش جدی است. آیا بحثهای ایران و امریکا در این مذاکرات در حوزه مسائل هستهای است؟ من میگویم بله. یادتان باشد در این صورت ایران با یک تحصیل حاصل مواجه میشود. فرمولی که ایران اعلام و تلاش کرده آن را اثبات کند، عدم اتمی شدن دکترین دفاعیاش است. ترامپ هم بارها اعلام کرده، خواستهاش از ایرانیها عدم دسترسی به سلاح هستهای است. تحصیل حاصلی که درباره آن صحبت کردم همین است.گویی ایالاتمتحده و ایران از قبل بر سر آنچه باید از دل ماهها گفتوگو محقق شود، توافق پیدا کردهاند. در این صورت به طور خود به خود به مرحله پس از توافق فکر میکنند. امریکا اعلام کرده راستیآزمایی هستهای برایش کفایت میکند و ایران هم دکترین دفاع غیرهستهای را برگزیده و مشکلی با راستیآزمایی آن ندارد. به نظر میرسد در مرحله بعدی که دو کشور به زودی آغاز میکنند، مستقیم سراغ اصل مطلب میروند. تنها موضوعی که باعث نگرانی بسیاری از بنیادگرایان و اصولگرایان داخلی شده، این است که آیا ایران توانایی این را دارد که در عین حفاظت از استقلال سیاسی خود و عدم مذاکره بر سر اصول ژئواستراتژیک خود، مناسبات تازهای با امریکا پایهریزی کند؟ پاسخ به این پرسش هم مثبت است، چراکه امریکا پذیرفته ایران به عنوان کشور مستقل نقشآفرینی کند. اساسا امریکا با این فرض روبهروی ایران نشسته که جایگاه ایران را بهرسمیت بشناسد. شفافتر اینکه امریکا برای شکلدهی به نظم موردنظر خود در خاورمیانه به چنین ایرانی نیاز دارد. چنین ایرانی قصد دارد نگرانیهای امریکا را درخصوص جنگافزارهای هستهای رفع کند. ازسوی دیگر با چنین تضامینی از طرف ایران، نیروهای دیگر منطقهای مانند اسراییل هم موانع کمتری بر سر راه مذاکرات و تفاهم ایجاد میکنند. آنچه جای این موانع را برای ایران و امریکا میگیرد، امتیازهای اقتصادی و راهبردی است. امریکا میتواند در نوسازی و استحصال ظرفیتهای اقتصادی ایران مشارکت داشته باشد و ازسوی دیگر ایران هم تحریمها را پشت سر میگذارد. در بخش سیاسی هم امریکا روابط حسنه با ایران (و متعاقب آن نیروهای مبارز فلسطینی، لبنانی، عراقی، یمنی و...) را خواهد داشت و از آن برای ایجاد ثبات در منطقه استفاده میکند. بازی مبتنی بر حاصل جمع برد-برد که به نفع همه طرفها خواهد بود، همین است.
-
دوشنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۹:۲۸
-
۱۸ بازديد
-

-
پیام سپاهان
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/955742/