خدمتگزار یا قیم؟ بررسی اظهارات عضو شورای عالی فضای مجازی
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام سپاهان - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
راننده تاکسی اینترنتی اولین فرد عادی در جامعه نیست که میبینم اطلاعاتش از وضعیت فیلترینگ و تأثیری که بر جامعه میگذارد، حداقل در ظاهر، بسیار جلوتر از برخی تنظیمگران و سیاستگذاران است.
چند هفته پیش برای سریعتر برگشتن از تجمع مخالفان رفع فیلترینگ به روزنامه و نوشتن گزارش آن تجمع، تاکسی اینترنتی گرفتم. راننده خودرو، آقایی سی و چند ساله بود. در مسیر کوتاهی که در پیش داشتیم، یکی، دو جا مسیریاب دچار اختلال شد و همین اختلال سر درد دل راننده را باز کرد. گفت اینترنت ضعیف شده، مسیریاب درست کار نمیکند. بعضی روزها این مسئله بدجوری گرفتارش میکند، خصوصاً در مسیرهایی که ناآشنا هستند.
بعد اضافه کرد در همین وضعیت، گویا باز هم عدهای قرار است جمع شوند و با رفع فیلترینگ مخالفت کنند. گفتم اتفاقاً من هم از همین تجمع برمیگردم. برای تهیه گزارش رفته بودم. پرسید حرف حسابشان چه بود؟ برایش توضیح دادم. گفتم نگران وضعیت اخلاقی جامعه هستند. میگویند این پلتفرمها فساد و فحشا را در جامعه ترویج میکنند.
گفت: «الان که بدتره خانوم! انقدر همهجا فیلتره که حتی بچهها و نوجوونها هم روی گوشیشون فیلترشکن دارن. پدر و مادر هم نمیتونن اعتراضی بکنن، انقدر که فیلترشکن لازمه. دیگه خدا میدونه که با همون فیلترشکن این بچهها چه سایتهایی رو باز میکنن و چیا میبینن.» بعد هم اضافه کرد که نگران دینگریزی در جامعه است. به اسم دین، هزار مدل محدودیت برای مردم میگذارند و این کار خوبی نیست.
راننده تاکسی اینترنتی اولین فرد عادی در جامعه نیست که میبینم اطلاعاتش از وضعیت فیلترینگ و تأثیری که بر جامعه میگذارد، حداقل در ظاهر، بسیار جلوتر از برخی تنظیمگران و سیاستگذاران است. از طرفی دادههای حاصل از نظرسنجیها و بررسیهای رسمی میگویند استفاده از اینستاگرام هرچند در ابتدای مسدودسازی آن با ریزش مخاطب ایرانی مواجه شده، اما بهسرعت از نظر تعداد کاربران به وضعیت سابق برگشته است.
یعنی مردم کندی اینترنت را به همراه یافتن و هزینه کردن فیلترشکن مناسب به جان میخرند، ولی از استفاده از این پلتفرم دست برنمیدارند. حتی پیامرسان تلگرام که پیشتر گرفتار تیغ فیلترینگ شده بود و بخشی از کاربرانش به واتساپ کوچ کرده بودند، با از دسترس خارج شدن این پلتفرم، استقبال مجدد کاربران را به خود دیده است.
تا اینجای کار اطلاعات بهدستآمده میگویند فیلترینگ نهتنها تأثیری روی دسترسی کاربران نگذاشته، بلکه باعث افزایش استفاره از فیلترشکن و عمومیتر شدن آن شده و دسترسی افراد زیر سن قانونی را به وبسایتهای غیراخلاقی تسهیل کرده است؛ چیزی که در سایر کشورهای پیشرفته که ما ظاهراً اخلاقیات آنها را قبول نداریم، بسیار مهم است و کنترلهای سفت و سختی روی آن میشود. این از وضع حفاظت از اخلاقیات!
حالا بد نیست نگاهی هم به وضعیت اقتصادی داشته باشیم که بارها در گزارشهایی در همین صفحه به آن پرداخته شده است. کارشناسان و کنشگران اینترنت آزاد با تکیه بر اعداد و ارقام معتقدند چیزی به نام مافیای فروش فیلترشکن وجود ندارد که منافع اقتصادیاش مانع از دسترسی به اینترنت آزاد شود. از طرفی هم مدیرعامل همراه اول و هم مدیرعامل ایرانسل، بهعنوان دو اپراتور اصلی تلفن همراه، از ضررهای چندین همتی که بهواسطه فیلترینگ متحمل شدهاند، حرف زدهاند.
کسبوکارها از انجام بسیاری از برنامههای توسعهای خود جا ماندهاند، زیرا وضعیت اینترنت جوابگوی آن نیست. از طرفی نحوه استفاده مردم از فیلترشکنها از یکسو و نحوه مقابله حاکمیت با فیلترشکنها و اختلالاتی که ایجاد میکند، باعث کاهش امنیت شبکه شده است. کاهش امنیت شبکه به معنای باز شدن راه هکرها و کلاهبرداران است و افزایش موارد نشتِ داده در یکی، دو سال اخیر ثابت میکند که این ادعا بیراه نیست و مبنای علمی دارد.
حال آنکه این هکرها تاکنون چگونه از این اطلاعات سوءاستفاده کرده و چه هزینههایی به جامعه تحمیل کردهاند، خود موضوع پژوهش گسترده دیگری است. شاید لازم باشد حرفهای قدیمی را یک بار دیگر نیز تکرار کنیم که پلتفرمی مانند اینستاگرام محل امرار معاش جمعیت بزرگی است که اتفاقاً زنان سرپرست خانوار و جوامع روستایی و مناطق کمتربرخوردار از آن سهم قابلتوجهی دارند. این هم از وضع اقتصاد!
حال سؤال اینجاست که مدافعان فیلترینگ با چه استدلالی روی نظرات خود اصرار میورزند؟ نمونهاش رضا تقیپور، نماینده مجلس و عضو شورای عالی فضای مجازی است که گفته ملت ایران درک میکند که فقط چند سکوی محدود به دلایل روشن مسدود شده است. بعد برای دولت شرط گذاشته که اگر میتواند محتوای ضد اخلاقی که در داخل این سکوها منتشر میشود، حذف یا مسدود کند، بیاید ارائه بدهد و فیلترینگ را بردارد.
اول اینکه، اگر ملت ایران از اقدام شما راضی بود و این رفتار غیرمنطقی را درک میکرد، به هر دری نمیزد که فیلترشکن تهیه کند و راه ارتباطیاش با «چند سکوی محدود» را حفظ کند. در ثانی، مگر ایده مدافعان فیلترینگ از پس انجام حذف و مسدودسازی محتوای ضد اخلاقی برآمده که حالا از دولت توقع ارائه چنین راهکاری وجود دارد؟
شما نهتنها نتوانستهاید برای محتوای بهزعم شما ضد اخلاقی در این سکوها کاری کنید، بلکه راه را برای دسترسی به محتواهایی که دنیا بر سر ضد اخلاقی بودن آن، حداقل برای افراد زیر سن قانونی توافق دارد، باز گذاشتهاید. فیلترینگ پاک کردن صورتمسئله است، نه پاسخی به این مشکلات که حالا به دنبال پاسخ جایگزین باشید و حذف آن را با اما و اگر همراه کنید.
از طرفی دیگر، بیشتر این پلتفرمها برخلاف تصوری که وجود دارد، پروتکلهایی برای خود دارند و اجازه نشر هر محتوایی را به کاربران نمیدهند. با فرض اینکه ما پروتکلهای متفاوتی داریم، آیا میتوان دنیا را مجبور کرد پایبند به چارچوبهای اخلاقی ما باشد؟ در دنیا فقط ما مسلمانیم؟ مسلمانان در کشورهای دیگر چگونه از اخلاقیات خود مراقبت میکنند؟ بودجههایی که صرف سازمانهای تبلیغی میشود، چه وظیفهای را دنبال میکنند؟ آیا نمیتوان مردم را مخیر باقی گذاشت که خود درباره چنین محتواهایی تصمیم بگیرند؟
برخی سیاستگذاران بهانهگیری میکنند که چگونه کشوری مانند ترکیه میتواند برای حضور محصولات این شرکتها در کشور خودش قاعده و قانون بگذارد و ما نمیتوانیم؟ باید از آنها پرسید که آیا ترکیه تحریم است؟ مراوده مالیاش با جهان در مقایسه با ایران چقدر است؟ ما آنقدر دایره دور خود را تنگ کردهایم و توان مالیمان را از دست دادهایم که عملاً تأثیری بر اقتصاد جهانی نداریم. به همین دلیل حضور یا عدم حضور ایرانیها در این پلتفرمها برایشان علیالسویه است و دلیلی ندارد زحمت مذاکره با سیاستگذاران ایرانی را به جان بخرند تا این بازار را از دست ندهند.
استفاده از لفظ «خدمتگزار مردم» سالهاست که برای متولیان و مدیران دولتی و حاکمیتی استفاده میشود، ولی این لفظ گویا بیشتر جنبه تعارف دارد و برخی اشخاص به جای اینکه خود را خدمتگزار ببینند، نقش سروری را برگزیدهاند. وگرنه از خدمتگزار بعید است که انسانهای بالغ یک جامعه را مانند کودکانی نورسیده ببیند و بخواهد در کوچکترین امور روزمره او دخالت کند.
لازم است بار دیگر یادآوری شود که شما نه قیم مردم ایران، بلکه خادم آنها هستید. حتی نماینده مجلسی که با رأیی اندک وارد مجلس شورای اسلامی میشود، نهتنها لازم است از حقوق همه مردم حوزه انتخابی خود -نهفقط رأیدهندگان- دفاع کند، بلکه باید تلاشش در راستای خدمتگزاری به همه مردم ایران باشد. چگونه روی چنین اصل مهمی زنگار فراموشی نشسته و کسی مانند آقای تقیپور که نماینده مردم و بهواسطه آن، عضو شورای عالی فضای مجازی است، روی تصمیمی اصرار میورزد که ضرر عموم مردم را به دنبال دارد و تنها به مذاق عده معدودی خوش میآید؟
آیا معطل نگه داشتن خیر عمومی برای راضی نگه داشتن جمعیتی محدود (مشابه تجمع اخیر مخالفان رفع فیلترینگ که عده آنها به 50 نفر هم نمیرسید) اقدامی در راستای خدمتگزاری است؟ چرا وزارت کشور به برگزاری مسالمتآمیز تجمع مخالفان فیلترینگ تن نمیدهد تا معلوم شود آیا مردم شرایط حال حاضر را درک میکنند یا خواهان دسترسی به اینترنت آزاد هستند؟
لینک کوتاه:
https://www.payamesepahan.ir/Fa/News/907524/